حق‌جو
حق‌جو
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

گذشته گذشته.

سلام علیکم (احساس می‌کنم بدون سلام شروع کردن یکمی بی‌ادبیه)
سپاس خدایی که ما را (دستکم مرا) از پندار‌های نادرست و آزاردهنده رهاند. و خدایی که خرد را آفرید و آن را راهی برای یافتن راهش نهاد.
یکی از بزرگ‌ترین مسائلی که همیشه مرا می‌آزرد اندیشیدن در مورد گذشته بود. و حتی نه تمام گذشته بلکه گذشته‌ی تلخ و افسوس‌ها و ناکامی‌ها. بنا بر اصل «بد از خوب قوی‌تر است» ،ذهن ما نسبت به زیان‌ها و شکست‌ها واکنش بیشتری نشان می‌دهد تا پیروزی‌ها و موفقیّت‌ها. از این سو من کمال‌گرا هر چه در گذشته می‌گشتم، چیزی جز بدبختی و فلاکت نمی‌دیدم. حملات عصبی که اشک مردش را درمی‌آورد، چه برسد به نوجوانش را. از شرایط خانوادگی تا تنبلی‌های دوره‌ی دبستان و راهنمایی، تا تک‌تک تمسخر‌های همکلاسی‌ها و دانه‌دانه‌ی بگومگوهای پدر و مادرم. تازه افسوس من از گذشته تنها منحصر به خودم نبود. افسوس خوردن برای تمامی قرارداد‌های ننگین قاجاری تا وقوع تمامی جنگ‌های جهانی و اشتباهات فرهنگی دول جمهوری اسلامی. دیدم با این وضع از افسوس دیگر نمی‌توان به زندگی ادامه داد. ولی به جای خودکشی، افسوس کشی کردم. تصمیم گرفتم تاریخ و گذشته را رها کنم و تنها عبرتی از آن را برای اکنون بردارم. اگر توی راهنمایی بر خلاف بیشتر همکلاسی‌هایم، اصلا علاقه‌ای به رایانه نشان ندادم و اکنون زیر بار آموزش مجازی کمر خم کرده‌ام، پس به جای «افسوس»، «بیا از همین الان شروع کن و پست ویرگولت را هم بعدتر بنویس» را به خودم گفتم.
خدانگهدارتان (نخست از گناهان سپس از بلایا)


احتمالا همه‌ی این مطالب را در بسیاری از کتب خودیاری نوشته‌اند، اگر کتابی را می‌شناسید که در همین رابطه‌است معرّفی کنید که دیگر نخوانمش (چون خودم زودتر فهمیدمش) و دیگران اگر هنوز رها کردن گذشته برایشان سخت است بخوانندش.

رهاییافکاراکنونگذشته
لا علم لنا الّا ما علّمتنا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید