زائده ی عقلهای کثیف را،
به دلها نسبت ندهیم...
گاه گاهی خودم می دانم چه نقشه هایی برایم میکشند با عقلهای نامهربانشان! اما من به دلهای پاکشان ایمان دارم...
امیدم به آدمی، قطع نخواهد شد هرگز.. از دوست داشتن و دوست داشته شدن دست نخواهم کشید..
از نو داستان های بی اعتمادی را سر نخواهم گرفت..
اگر هنوز به روی آدم هایی که اعتمادم را زیر سوال میبرند لبخند میزنم، چون دوستشان دارم!
دلم را می سوزاند بهم ریختگی افکارشان..
تا هر کجا که میخواهند به سخره بگیرند صداقتم را..
خمی به ابرو نخواهم آورد.. با این که بوی منزجزکننده افکارشان از هر رفتار و گفتارشان به مشامم می رسد، بازیچه ی بازی هایشان نخواهم شد..
کمکشان میکنم، به دنبال خوبی هایشان میگردم... بارها میبخشم و فرصت دیگر میدهم تا باز ببخشم! بارها انتظار بخشیده شدن دارم و با دل و جان عذرخواهی میکنم..
آنقدر با بیشعوری ها "کنار" می آیم تا بالاخره به من ثابت شود که دیگر جایِ ماندن نیست.. هر وقت فضایی، جایی، آدمی لیاقت آن طوری که تا کردم را نداشت، آن وقت شاید برای حفظ خودم "کنار" بکشم.. دیگر نه از هوشم برای جنگیدن استفاده میکنم.. نه توجه اضافی دارم که پای نیرنگی بزارم.. و حالا بیشتر از هر زمانی میدانم "چاه کَن همیشه ته چاه است".. پس در هر صورت و شکلی،
دِل من بر افکار آنها پیروز خواهد بود..
#رج