Ali Mousavi Atrabi
Ali Mousavi Atrabi
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

غرغرهای روزانه من

اطرافیانم مرا به صبر بیش از حد می‌شناسند. بارها به این فکر کرده‌ام که چرا همچین چیزی به من می‌گویند. شاید جایی که توقع عصبانیت و برخورد از من دارند و آرامش می‌بینند تعجب می‌کنند و می‌گویند چرا جواب فلانی را ندادی؟ چرا سکوت کردی؟ چرا به فلانی نگفتی که فلان کس دروغ گفته و حرفهای خودش را زده و نه حرف‌های تو را. چرا من را صبور می‌دانند؟ چرا من برخوردی نمیکنم؟ اوایل ادای آدمهای صبور را در می‌آوردم. اگر با کسی دشمنی هم داشتم سعی می‌کردم صبر کنم و در زمانش پاسخ دهم.


دلیل غرزدن من

صبورم. کارم را انجام می‌دهم. به دیگران توجهی ندارم اما تا زمانی که دیده شود. وقتی با مرا نبینند دیگر تحمل نمی‌کنم. اما واکنشم تنها حرف زدن است. به اشتباه به هر کسی که از در وارد شود می‌گویم. من برای کسی بد نخواسته ام اما وقتی تفاوتی بین من و آنکس که کاری نمی‌کند دیده نشود یا نیازها و ارزش‌هایی که به دنبال آن هستم را نبینند شروع به غر زدن می‌کنم.

هر کسی به اتفاقات اطرافش بسته به ترو‌ماهای درونش واکنش خاص خود را نشان می‌دهد. یکی دعوا می‌کند. دیگری به خودش آسیب می‌زند. یکی عصبانی می‌شود و داد می‌زند. یکی توییت می‌کند. آن یکی استوری می‌گذارد و...

من میخواهم بنویسم. نه برای کسی. برای خودم. نه برای ثبتش. برای پاک شدنش. برای اینکه تو نقدم کنی. من بحث کنم و یا به حماقتم پی ببرم. یا درونم را خالی کنم. شنیده شوم. دیده نشدنم را با خوانده شدن جبران کنم.

حرف من شاید تو را بالا نبرد اما پایین هم نمی‌کشد. سعی کن همراهم باشی. شاید غر زدن تو را نپذیرم. من هم حرفم را می‌زنم. تو هم حرفت را به من بزن. ما دشمن هم نیستیم. غر می‌زنیم. چون زورمان به خیلی چیزها نمی‌رسد. کم کم به حرف می‌آییم.

آرامشصبرتروماتنهایی
مدیر عامل شرکت نرم‌افزار هِمِند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید