علاوه بر لیست کارهایی که هر روز باید انجام بدم و معمولا به شکل اولدفشن دوست دارم روی کاغذ بنویسمشون (لیست خرید رو هم همیشه روی کاغذ مینویسم)؛ یک لیست هم دارم از کارهایی که باید در طول یک سال انجام بدم. گاهی لازم نیست اون کار تا پایان اون سال به نتیجه نهایی برسه اما لازمه که شروع بشه و بخشی از اون نتیجه بگیره.
برای سال ۲۰۱۸ لیست ۹ تایی مشخص کرده بودم - این یکی رو بطور استثنا توی گوگلکیپ گذاشتم چون ممکنه در طول زمان کاغذش گم و گور شه. این لیست معمولا حالت عمومیتری داره مثلا خواندن X کتاب، X بار سفر رفتن یا یاد گرفتن یک چیز تازه (مثلا موسیقی یا نقاشی). بعد جزییات ریزتر درباره این که چه کتابهایی رو بخونم، کی بخونم، به چه زبان و با چه محتوایی باشند| کجا سفر برم چند روز برم و با کی برم| چه چیز تازهای رو شروع کنم، چطور شروع کنم و ...| معمولا در طول روز یا هفته یا بسته مود و شرایط روحی خودم یا نیاز زمانی یا بودجه ? مشخص میشه.
این لیست جامعتر رو باید هر از گاهی نگاه کنم شاید لازم باشه یه چیزهایی بهش اضافه بشه یا لازم باشه اصلاحاتی درش انجام بشه. سعی میکنم چیزی رو حذف نکنم. اما خب با اضافه کردن به لیست خیلی موافقم.? به علاوه این که لیست رو بازبینی میکنم تا ببینم چه کارهایی رو انجام دادم یا شروع کردم یا فراموش کردم و به خودم یادآوری کنم یا پیگیر باشم و گاهی حتی به خودم سرکوفت بزنم! ?
اما عموما یادم میره خودم رو تشویق کنم. یادم میره که به خودم بگم آفرین که هر روز بخشی از کارهایی که میخواستی انجام بدی رو پیش میبری و میتونی بهتر از این هم باشی. آفرین که سعی میکنی اولویتهای زندگیت رو بر پایه برنامهای که ریختی مشخص کنی و سعی میکنی توی روزهات و برنامههای روزمرهات هر روز چیز تازهای یاد بگیری، کار مفیدی انجام بدی. یادمون میره چون شاید هنوز مثل بچگی دوست داریم منتظر بشینیم تا یکی بیاد بگه بهبه تو چه موفقی یا آفرین که کارهات رو خوب انجام میدی. حالا که دیگه آدم بزرگ شدیم، حالا که دیگه کسی از برنامههای کوتاه مدت و بلند مدتی که برای خودمون میچینیم خبر نداره، حالا که فرسنگها از اونایی که توی بچگی تشویقمون میکردند و حواسشون بهمون بود دور شدیم، چاره چیه؟ خودمون رو از تشویق محروم کنیم؟ یا در این مورد هم به خودکفایی برسیم؟
خب راستش من دیروز احساس کردم که لازم دارم در این مورد به خودکفایی برسم و به خودم بگم آفرین که تونستی توی دوماههی اول سال ۲۰۱۸ (یعنی ۱۵٪ سال) از لیست ۹ تایی خودت ۵ تاش رو شروع کنی و تا (کم و بیش) دستکم ۲۰٪ هر کدوم رو پیش ببری. آفرین بهت که برنامهریزیت طوری بوده که میتونی این ۵ تا رو تا آخر سال ۱۰۰٪ تکمیل کنی و برای ۴ تا باقیمونده هم زمانبندی درستی در نظر گرفتی.
البته شاید به نظر بیاد کار خاصی هم نکردم و همچنین جلوتر از زمان هم پیش نرفتم ولی خب میتونم بگم چنین نتیجهگیری کاملا درست نیست. با وجود دغدغههای یک جابجایی، ناشناخته بودن محیط جدید و هزار مشغله بعد از جابجایی، این که تونستم از برنامههایی که در نظر داشتم عقب نیفتم و به طور موازی چند تاشون رو پیش ببرم از نظر خودم خیلی خوبه.
دقیقا به همین دلیله که به نظرم هر کسی باید خودش رو تشویق کنه چون برنامه ریزی کردن، شروع کردن و به نتیجه رسوندن کارها در هر فرد به تواناییهای فردی، نیازهای شخصی و امکانات و شرایط خاص اون فرد بستگی داره و مقایسه کردن هر کسی با دیگری نه تنها درست نیست بلکه میتونه آدمها رو بیانگیزه کنه و حس منفی شکستخوردگی یا «هیچی نبودن» بهشون القا کنه. مثلا ممکنه بر اساس یک قیاس اشتباه این که من توی تقریبا دو ماه فقط X تا کتاب خوندم خیلی بد باشه یا شاید خیلی خوب باشه اما خب این که من توی این مدت و توی چه شرایطی تونستم X تا کتاب بخونم بهتر میتونه نشون بده که این عدد چقدر خوبه یا چقدر بده.
ضمن این که باید با خودمون منصف باشیم. آیا واقعا از زمان درست استفاده کردیم؟ آيا میتونستیم بهتر باشیم و نبودیم؟ آیا لازمه دقت بیشتری در استفاده بهینه از زمان داشته باشیم؟ آيا چیزها یا کارهایی هستند که با حذف اونها بتونیم بهتر به اهدافی که تعیین کردیم برسیم یا حتی بهبودشون بدیم؟ بله مثلا من باید سعی کنم کمتر سریال ببینم ? کمتر کندیکرش بازی کنیم ? و کمتر توی شبکههای اجتماعی وقت تلف کنم ? اونوقت شاید بتونم کتابهای بیشتری بخونم، چیزهای بیشتری یاد بگیرم و در نهایت تشویق بیشتری - از جانب خودم - دریافت کنم.