بعد از اولین باری که یوگا کردم٫ حالم خیلی بهتر بود. فرداش کمی بدنم درد میکرد که فکر کردم شاید بخاطر این هست که مدتی میشه ورزش نکردم و احتمالا بدنم کوفته شده. اما نوع درد بدنم فرق میکرد و اگر بخوام دسته بندی کنم٫ از نوع دردهایی بود که وقتی آنفلونزا میگیری تجربه اش میکنی. درد بدنم طوری بود که همش دراز کش بودم و در حال استراحت. اشتهام تقریبا صفر شده بود و نزدیکای عصر تنها چیزی که دلم میخواست برگ کاهوی خام بود. همین! فرداش مشکلات گوارشی و حالت تهوع هم بهش اضافه شد. پیش خودم گفتم نکنه چاکراهام جدی جدی باز شده و من ریختم بهم. گفتم شاید اگر یه یوگای ریزی بکنم شرایط بهتر بشه اما نه. دقیقا موقع انجام یه حرکتی که اصلا سخت نبود و هیچ فشاری به هیچ جا وارد نمیشد٫ من به شدت حالت تهوع میگرفتم. مریضی من شدت گرفت و حدودا پنج روز حالت درازکش بود و بی حال و ضعیف. الانم حتی نمیدونم دلیلش چی بود. شاید کرونا بود٫ شاید ویروس تابستونی بود٫٫ شاید از باد کولر بود و شاید جدی جدی چاکراهام باز شده بود!
اینو اول کار بگم که من به چاکرا معتقد نیستم. نمیگم وجود داره یا نداره اما مطلب علمی ای در ارتباط با وجود چاکرا نخوندم و در نتیجه نمیتونم نظر قطعی بدم اما توضیحی هم برای مریضیم در دوران قرنطینه ندارم. من از اون روز به بعد چند بار دیگه یوگا کردم. یوگا و البته مدیتیشن که بسیار بسیار بهم کمک کرده بتونم با خودم حرف بزنم.مثل معضوقه ای که تلفنو برمیداری و میخوای باهاش تماس بگیری. مدیتیشن و مراقبه برای من راه ارتباطی با خودم هست. ارتباط رو در رو در سکوت و تمرکز.
در مسیر وصل شدن به خودم٫ علاوه بر یوگا یکی از مهمترین کارهایی که میکنم به رسمیت شناختن احساسم هست و سعی میکنم هرگز کاری رو که از احساسم درونیم نشات نمیگیره و صرفا بخاطر توقع خودم از خودم یا دیگری از خودم هست انجام ندم. دارم تلاش میکنم یک ارتباط شفاف بدون توقع٫یک ارتباط امن و اعتماد عمیق رو با خودم شکل بدم. نمیدونید حالت چقدر بهتره. یه رهایی عجیبی رو دارم تجربه میکنم. منی که سالهای سال با پرخوری عصبی دست و پنجه نرم میکردم و ارتباطم با غذا جزو ارتباطهای غیرقابل مدیریت بود برام٫ توی چند هفته اخیر حالت جالب و جذابی به خودش گرفته. من دیگه سر ساعت ۲ نهار نمیخورم. من موقعی نهار میخورم که گشنه ام بشه او ونقدری میخورم که میل داشته باشم و چیزی رو میخورم که بدنم در اون لحظه بخواد. جالب اینجاس که بدنم هله هوله نمیخواد. خیلی هم انتخابهای سالمی میکنه. شاید هر از چند گاهی یه شیرینی یا بستنی بخواد اما زود سیر میشه و قانع میشه. از ارتباطی که این وسط شکل گرفته راضیم و دارم تلاش میکنم این ارتباط رشد کنه و کیفیتش بهتر و بهتر بشه.