شاهنامه‌خوان تازه‌کار
شاهنامه‌خوان تازه‌کار
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

آگاهی شدن سلم و تور از منوچهر (بخش دوم): پیغام فرستادن پسران نزد منوچهر

فریدون و منوچهر؛ عکس تولیدشده با هوش مصنوعی
فریدون و منوچهر؛ عکس تولیدشده با هوش مصنوعی


سلام ... من سارا هستم ... علاقه‌مند به تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقتیه که شاهنامه می‌خونم و از اونجایی که برای پیدا کردن معنی کلمات و ابیات دچار مشکل میشم، می‌خوام هرچی پیدا می‌کنم رو اینجا برای شما بنویسم. فقط این رو بگم که من تخصصی توی تفسیر شاهنامه ندارم و نتیجه‌ی جستجوهام رو اینجا می‌نویسم. پس لطفا اگر نکات بیشتری می‌دونستید یا اشتباهی توی متن‌هام بود، برام بنویسید تا اصلاح کنم.


برای مشاهده بخش بعدی شاهنامه (آگاهی شدن سلم و تور از منوچهر (بخش اول))، اینجا کلیک کنید.


شعر آگاهی شدن سلم و تور از منوچهر (بخش دوم)

فرستاده آمد دلی پر سخن ... سخن را نه سر بود پیدا نه بن

ابا پیل و با گنج و با خواسته ... به درگاه شاه آمد آراسته

به شاه آفریدون رسید آگهی ... بفرمود تا تخت شاهنشهی

به دیبای چینی بیاراستند ... کلاه کیانی بپیراستند

نشست از بر تخت پیروزه شاه ... چو سرو سهی بر سرش گرد ماه

ابا تاج و با طوق و باگوشوار ... چنان چون بود در خور شهریار

خجسته منوچهر بر دست شاه ... نشسته نهاده به سر بر کلاه

به زرین عمود و به زرین کمر ... زمین کرده خورشیدگون سر به سر

دو رویه بزرگان کشیده رده ... سراپای یکسر به زر آژده

به یک دست بربسته شیر و پلنگ ... به دست دگر ژنده پیلان جنگ

برون شد ز درگاه شاپور گرد ... فرستادهٔ سلم را پیش برد

فرستاده چون دید درگاه شاه ... پیاده دوان اندر آمد ز راه

چو نزدیک شاه آفریدون رسید ... سر و تخت و تاج بلندش بدید

ز بالا فرو برد سر پیش اوی ... همی بر زمین بر بمالید روی

گرانمایه شاه جهان کدخدای ... به کرسی زرین ورا کرد جای

فرستاده بر شاه کرد آفرین ... که ای نازش تاج و تخت و نگین

زمین گلشن از پایهٔ تخت تست ... زمان روشن از مایهٔ بخت تست

همه بندهٔ خاک پای توایم ... همه پاک زنده به رای توایم

پیام دو خونی به گفتن گرفت ... همه راستیها نهفتن گرفت

گشاده زبان مرد بسیار هوش ... بدو داده شاه جهاندار گوش

ز کردار بد پوزش آراستن ... منوچهر را نزد خود خواستن

میان بستن او را بسان رهی ... سپردن بدو تاج و تخت مهی

خریدن ازو باز خون پدر ... بدینار و دیبا و تاج و کمر

فرستاده گفت و سپهبد شنید ... مر آن بند را پاسخ آمد کلید


داستان شعر آگاهی شدن سلم و تور از منوچهر (بخش دوم)

فرستاده به بارگاه فریدون می‌رسد. فریدون باخبر شده و بارگاه را می‌آراید و شاپور را به استقبالش می‌فرستند. فرستاده می‌آيد و گنج‌ها را تقدیم می‌کند و حرف‌هایی که سلم و تور گفته‌اند را به شاه منتقل می‌کند. می‌گوید منوچهر را نزد آن‌ها بفرست تا خون‌بهای پدرش را پرداخت کنند. فریدون صحبت‌های فرستاده را کامل گوش می‌دهد.


معنی شعر آگاهی شدن سلم و تور از منوچهر (بخش دوم)

فرستاده آمد دلی پر سَخُن ... سخن را نه سر بود پیدا نه بُن

فرستاده با دلی پر حرف و کلامی طولانی آمد.

  • سخن را نه سر پیدا بود و نه بن: خیلی طولانی بود



ابا پیل و با گنج و با خواسته ... به درگاهِ شاه آمدْ آراسته

با فیل‌هایی بارکش که بارشان گنج‌های فراوان بود، به درگاه فریدون آمد.


به شاه آفریدون رسیدْ آگهی ... بفرمود تا تختِ شاهنشهی

به دیبای چینی بیاراستند ... کلاهِ کیانی بپیراستند

به فریدون خبر دادند که فرستاده‌ای از سلم و تور آمده است. پس او دستور داد که تخت و بارگاه را آراسته کردند و تاج را تمیز کردند.

  • پیراستن: مزین کردن - صیقل دادن - رفو کردن - وصله و پینه کردن


نشست از برِ تختِ پیروزه شاه ... چو سروِ سهی بر سرشْ گردِ ماه

او بر تخت پادشاهی نشست و تاج بر سر گذاشت

  • گرد ماه: استعاره از تاجِ زیبا و درخشان مثل ماه


ابا تاج و با طوق و باگوشوار ... چنان چون بُوَد در خورِ شهریار

فریدونهمراه با تاج و گرنبند و گوشواره و آنطور که شایسته‌اش بود، بر تخت پادشاهی نشست.


خجسته منوچهر برْ دستِ شاه ... نشسته نهاده به سر بَر کلاه

به زرینْ عمود و به زرینْ کمر ... زمین کرده خورشیدگون سر به سر

منوچهر هم کنار دستِ فریدون بود. کلاه پادشاهی بر سر گذاشته بود. گرز و کمربند طلایی داشت و آنقدر می‌درخشید که زمین را روشن کرده بود.

  • عمود:گرزِ سنگین


دو رویه بزرگان کشیده رده ... سراپای یکسر به زر آژَده

بزرگان از دو طرف صف کشیده بودند و همه کاملا غرق در طلا بودند.

  • رویه:‌ رفتار - روش - سیرت
  • دو رویه: دو طرف
  • آژده: نشاندن - جا دادن


به یک دست بربسته شیر و پلنگ ... به دست دگر ژنده پیلانِ جنگ

در یک سمتش شیر و پلنگ بود و سمت دیگرش فیل‌های جنگی


برون شد ز درگاهْ شاپورِ گُرد ... فرستادهٔ سلم را پیش بُرد

شاپور به دنبال فرستاده رفت و او را به درگاه فریدون آورد.


فرستاده چون دیدْ درگاه شاه ... پیاده دوان اندر آمد ز راه

فرستاده با دیدن بارگاهِ شاه، از اسب پیاده شد و دوان‌دوان به سمت او آمد.


چو نزدیکِ شاهْ آفریدون رسید ... سر و تخت و تاجِ بلندشْ بِدید

ز بالا فرو بردْ سرْ پیشِ اوی ... همی بر زمین بَر بمالید روی

وقت به پای تخت رسید، با دیدن جلال و شکوهِ او، سجده کرد.


گرانمایه شاهِ جهان کدخدای ... به کرسیِ زرین وُرا کرد جای

فرستاده بر شاهْ کرد آفرین ... که ای نازش تاج و تخت و نگین

فریدون به او جایی برای نشستن داد تا کنارش بنشیند. فرستاده شاه را ستایش کرد. گفت ای کسی که تاج و تخت پادشاهی به تو زیبا شده ...

  • نازش: استعاره از مایه‌ی فخر و مباهات


زمین گلشن از پایهٔ تخت تُست ... زمان روشن از مایهٔ بخت تست

ای کسی که زمین را سبز کرده‌ای و زمانه به خاطرِ وجود تو، به خودش افتخار می‌کند.


همه بندهٔ خاک پای توایم ... همه پاک زنده به رایِ توایم

ما همه بنده‌ی تو هستیم و به امرِ تو زنده‌ایم.


پیام دو خونی به گفتن گرفت ... همه راستی‌ها نهفتن گرفت

پیام سلم و تور را تکرار کرد و همه‌چیز را (بغیر از راستی‌ها و درستی‌ها) گفت.

  • خونی: کسانی که دستشان به خون آلوده است - قاتلان


گشاده زبانْ مردِ بسیار هوش ... بدو داده شاهِ جهاندارْ گوش

او حرف می‌زد و فریدون گوش می‌کرد.


ز کردارِ بدْ پوزشْ آراستن ... منوچهر را نزدِ خود خواستن

گفت که سلم و تور معذرت‌خواهی می‌کنند و می‌خواهند منوچهر پیش آن‌ها برود.


میان بستنْ او را بسانِ رهی ... سپردنْ بدو تاج و تخت مهی

می‌خواهند بنده‌ی او باشند و تخت پادشاهی‌شان را به او بسپارند.

  • رهی: بندگی و فرمانبرداری


خریدن ازو بازْ خون پدر ... بدینار و دیبا و تاج و کمر

می‌خواهند خون‌بهای پدرش را پرداخت کنند.

  • خریدن خون: تاوان و خون‌بها


فرستاده گفت و سپهبد شنید ... مر آن بند را پاسخ آمد کلید

فرستاده گفت و فریدون صحبت‌هایش را شنید. پاسخِ فریدون، کلیدی بود برای برملا کردنِ نیرنگ‌های سلم و تور ...


برای مشاهده بخش بعدی شاهنامه (آگاهی شدن سلم و تور از منوچهر (بخش آخر): پاسخ دادن فریدون پسران را)، اینجا کلیک کنید.


داستان منوچهرشاهنامهشاهنامه خوانیشاهنامه فردوسیسلم تور
سلام. من سارام. عاشق تاریخ و ادبیات و هنر ... چند وقته شاهنامه می‌خونم و برای پیدا کردن اطلاعات، به دردسر می‌افتم. پس همه‌ی اطلاعاتی که پیدا می‌کنم رو اینجا می‌ذارم تا به بقیه کمک کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید