شما هم احتمالا به تبلیغات قرصها یا محصولات لاغری در رسانهها یا فضای مجازی برخوردهاید و از خودتان پرسیدهاید که چطور کسی میتواند پول بالای چنین محصولاتی بدهد؟!
و بعد میشنوید فلانی که یکی از آشناهایتان است محصولی برای کاهش وزن خریده یا شاید حتی برای خودتان تهیه کرده باشید زیرا پس از امتحان کردن هزاران راه مختلف هنوز جواب نگرفتهاید و نیاز دارید زودتر به نتیجه برسید.
نمیخواهم درباره واقعیت نداشتن این محصولات یا روانشناسی تبلیغاتی این قرصها صحبت کنم. بیخود نیست روشهای کاهش وزنی که کوتاه مدتاند و بیشتر ادعا دارند تا واقعیت، پر طرفدار هستند؛ چون رژیم گرفتن و تلاش مداوم برای وزن کم کردن نه تنها سختست بلکه با روانمان هم بازی میکند.
متاسفانه یکی از پیامهایی که جامعه به مردم میفرستد این است که، خانمها و آقایان با سایز کوچکتر و عضلات بزرگتر میتوانند خوشحالتر، جذابتر، و با اعتماد بنفستر شوند. جوری که همه سودای اسکینی بودن یا عضلانی بودن را در سر میپرورانند.
ما اغلب تصور میکنیم با کمشدن وزنمان، زندگیمان هم به طرز معجزه آسایی از این رو به آن میشود. اما طبق تحقیقات کاهش وزن، یک روی تاریک و مخوف هم دارد که کمتر به آن پرداخته میشود.
طبق تحقیقات انجام شده، کاهش وزن میتواند خلق افراد را ناشاد کند. افرادی که ۵ درصد از وزن بدنشان را طی ۴ سال از دست میدهند، به احتمال بیشتری احساس افسردگی میکنند تا کسانی که دقیقا همین میزان افزایش وزن داشتهاند.
وقتی شما تصمیم میگیرید رژیم بگیرید و لاغر کنید، این تصمیم روی اعضای خانوادهتان هم بیتاثیر نیست. در تحقیقی در سال ۲۰۱۳ مشخص شد زمانی که یکی از زوجین شروع به لاغر شدن میکند احتمال دارد حسادتی در درون پارتنراش برافروخته شود یا نسبت به رابطهشان احساس ناامنی کند.
همچنین متوجه شدند وقتی اهداف کاهش وزن محقق نمیشوند، پارتنری که رژیم گرفته بود درمانده و عاجز شده و فکر میکند طرف مقابلاش آنطور که باید و شاید از او در این مسیر حمایت نکرده.
در جستجوی کاهش وزن بودن از اضافه وزن خطرناکتر است.
طبق نظر دکتر «لیندا بیکن» برای کاهش وزن لازم است افراد اعتماد و باوری که به بدنشان دارند را از دست بدهند که در نهایت منجر به عدم سلامتی میشود. او اشاره میکند: «بدن ما یک سیستم تنظیم کننده دارد که میتواند ما را به سالم خوری راهنمایی کند و رژیم گرفتن دکمهی خاموشی این سیستم را میزند.»
اگر سالهاست از این رژیم به آن رژیم میپرید و با وجود کاهش وزن همچنان احساس خوبی ندارید، باید بدانید دلیلاش بدنتان نیست بلکه به این خاطر است که فکر میکنید به اندازه کافی خوب نیستید. چون اگر دلیلاش بدنتان بود پس باید با کم شدن هر کیلو از وزن، حس و حالتان هم بهتر میشد.
طبق پیامهای مستقیم و غیر مستقیمی که از فضای مجازی، فیلم و سریالها، دوستان و آشنایان دریافت میکنیم، ارزش ما به عنوان یک انسان در این کرهی خاکی با سایز بدن و استاندارهای ظاهری مشخص میشود و ما هم این را باور میکنیم.
نشانههای عزت نفس پایین چه هستند؟
احتمالا شنیدهاید که میگویند، هدف اصلیتان فقط وزن کم کردن نباشد و در کناراش هم به فکر سلامتی بدنتان باشید و بگویید میخواهم لاغر شوم چون برای سلامتی هم خوب است. اما اگر رسیدن به این باور اینقدر آسان بود که الان غمی نداشتیم!!!!
برای رسیدن به چنین باوری لازمه ابتدا خودمان را همان طور که هستیم بپذیریم لازم است تک تک سلولهای چربی خود را ببینیم و قبول کنیم این بدن ماست. رسیدن به چنین پذیرشی هم کار سادهای نیست. بنابراین به این نتیجه میرسیم که کلا وزن کم کردن با واژه سرعت غرابتی ندارد، مگر در ویدیوهای تبلیغاتی.
اختلالات خوردن چگونه درمان میشوند؟
اینکه میگویند هدف اصلی شما فقط وزن کم کردن نباشد به این دلیل است که با تغییر نیتتان و تمرکز کردن روی سالم غذا خوردن حس بهتری در طول مسیر به خودتان پیدا میکنید و انرژی بیشتری هم خواهید داشت.
کسی که هدفاش فقط کاهش وزن باشد سعی میکند با محدود کردن کالریهای دریافتی به نتیجه برسد، نه با سالم خوری؛ و با اینکار تعادل خیلی از مواد شیمیایی بدن که تنظیم کننده خلقمان هستند مثل سروتونین و دوپامین و در لوله گوارش آزاد میشوند، بهم میریزد.
اگر به دنبال راههای سریع برای کاهش وزن هستید یعنی میخواهید هر چه زودتر از شر بدنتان خلاص شوید شاید چیزی که لازم است به دنبالاش بگردید «خود پذیری» است.
جامعه این پیام رو مدام به ما میدهد که «ما همان طور که هستیم، خوب و کافی نیستیم» گاهی تشخیص و تمیز این پیامها سخت میشود زیرا در حال گذران زندگی در همین جامعه هستیم. نباید اجازه دهیم جوامع ارزشهای ما را برایمان تعیین کنند و چنین استانداردهایی را به زور به زندگیمان بچپانند.
متن بالا ترجمهای بود از مطلب زیر:
چرا حس لمس اهمیت دارد؟ بیایید کاکتوس نباشیم.