ویرگول
ورودثبت نام
نیلوفر
نیلوفر
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

قسمت اول:تروما و خودمراقبتی


سلام به تو دوست من که الان داری این مقاله رو میخونی

این مقاله و کلا این سری مقالات درباره خودمراقبتیه؛ سعی میکنم اگه عمری باشه تمام ابعاد این موضوع رو تو این سری، پوشش بدم به این امید که بتونه حتی به یک نفر کمک کنه...

قبلش دوست دارم بدونید خود من مدت‌ها با این موضوع درگیر بودم و هستم؛ خلاصه بگم، میخوام ماحصل رنج‌هایی که کشیدم، تحقیقاتی که کردم یا به واسطه علاقه شخصی خودم، مماجراهایی که پیگیر و شاهدشون بودم رو باهاتون به اشتراک بذارم.

تو این سری مقالات از شخصی واقعی نام برده نمیشه و تمام شخصیت‌هایی که درباره‌اشون میخونید اکثرا واقعی اما با نام‌هایی متفاوت(غیر فارسی،صرفا برای جلوگیری از بروز هر نوع سوء تفاهم) هستند یا داستان اون‌ها، برای درک بهتر موضوعات، با کمی تغییر در اینجا آورده شده. در نظر داشته باشید که ممکنه علاوه بر موضوعی که در حال بحث درباره‌اش هستیم، اختلال دیگه‌ای هم در اون شخص وجود داشته باشه ولی ما فقط به موضوع مورد نظرمون می‌پردازیم.

خودمراقبتی

موضوعی که این روزها ممکنه خیلی درباره‌اش شنیده باشی یا توام مثل من درگیرش باشی. حتی اگر چیزی از این موضوع نمیدونی بهت پیشنهاد میکنم خوندن این مقاله رو ادامه بدی.

زندگی همه ما پر از مشکلات و سختی‌هایی شده که هر روز باهاشون دست و پنجه نرم می‌کنیم.

خیلی از ما تو زندگیمون تروما رو تجربه کردیم؛ بذارید اصلا موضوع رو از تعریف تروما شروع کنیم، چون خودمراقبتی، وقتی بحث تراما پیش میاد، اهمیتی حیاتی پیدا میکنه و با توجه به فراگیر بودن این مسئله، شاید بهتره اول به خودمراقبتی حین و بعد از تجربه یک تراما بپردازیم.

تروما
تروما

تروما

در علم پزشکی، به هر نوع آسیبی که توسط یک عامل خارجی به شما وارد میشه تراما گفته میشه؛ اما اگر بخوایم تعریف دقیق‌تر و ملموس‌تری از تروما یا زخم روان که موضوع مورد بحث ما هست داشته باشیم، باید بگیم، در واقع زخمی غیر فیزیکی که ماحصل یک اتفاق یا موقعیت بسیار پریشان کننده است که حس امنیت مارو از بین میبره و باعث میشه احساس درماندگی کنیم و معمولا تجربیاتی که یک تهدید جدی برای جسم ما هستن مثل یک تصادف یا یک فاجعه که باعث وحشت عمیقی در وجود ما میشن یا حوادثی که شوک‌‌های احساسی شدیدی برای ما به همراه دارن جزو مواردی دسته‌بندی میشن که میتونن باعث ایجاد زخم روان در ما بشن.

برای واضح‌تر شدن موضوع چندتا مثال رو با هم بررسی می‌کنیم:

مثال1:

حسین، اخیرا برادر دوقلوی خودش رو به خاطر بیماری سرطان، که به شکل ناگهانی بروز کرد و به خاطر متاستاز سریع تقریبا تمام بدنش رو درگیر کرده بود، ظرف مدت کوتاهی از دست داد، ارتباط خوب و علاقه شدید این 2 برادر زبانزد تمام اطرافیانشون بود. حسین معتقده فقدان برادرش، ضربه شدیدی رو به اون وارد کرده و حالا با وجود اینکه همسر و والدینش کنارش هستن، احساس تنهایی عمیقی رو تجربه میکنه و نمیدونه با دنیای بدون برادرش باید چیکار کنه؟ به نظر شما آیا حسین داره یک تروما رو تجربه میکنه؟

مثال2:

جولیا، قربانی یک تجاوزه، هرچند جسمش بعد از اون اتفاق ناگوار، به حالت عادی برگشته و مشکل عجیبی رو تجربه نمیکنه، اما هر شب با ترس از خواب میپره؛ علاوه بر این جولیا از اینکه به تنهایی از خونه خارج بشه پرهیز میکنه و حتی رفتن به سرکار براش تبدیل به یک معضل شده.

مثال 3:

هری، کودکی خوبی رو پشت سر نگذاشته، مادر و پدرش وقتی اون 9 سالش بوده از هم جدا شدن، اما هری قبل از این جدایی، طعم تلخ خشونت خانگی رو تجربه کرده، پدرش اعتیاد شدیدی داشت و چندباری مادر هری به خاطر شکایت‌هاش به پدر هری، به باد کتک گرفته شده و راهی بیمارستان شده بود. حتی خود هری هم از این رفتارها در امان نبوده و طعم تلخ کتک‌های پدر رو چشیده بود. یک بار پدر مستش، به خاطر اینکه هری به موقع چیزی که اون ازش خواسته بود رو براش نیاورده، هری رو تا سر حد مرگ کتک زده بود یا یک بار دیگه به خاطر اینکه نمره کمی در امتحان ریاضیش آورده بود اون رو توی زیر زمین خونه حبس کرده بود.

همه این‌ها مثال‌هایی از دنیای واقعی ما هستن که متاسفانه بسیاری از آدم‌ها باهاشون درگیرن، البته باید بگم خیلی وقتا ممکنه اتفاق‌ها یا موقعیت‌هایی که زخم روان رو در ما ایجاد کردن اینقدر عمیق نباشن یا اصلا خودِ ما اون‌هارو تجربه نکرده باشیم. بگذارید کمی شفاف‌ترش کنیم، تروما به چند دسته کلی تقسیم‌بندی میشه:

  1. ضربه ناگهانی:اتفاقی ناگهانی که سبب تجربه استرس شدیدی در ما میشه درست مثل اتفاقی که برای حسین افتاد.
  2. تروما مزمن: زمانی که فرد برای مدت طولانی در معرض اتفاقات یا اخبار ناگوار قرار میگیره، ممکنه درگیر این زخم بشه شبیه؛ چیزی که هری برای سال‌ها تجربه‌اش میکرد.
  3. تروما ثانویه یا جانبی: این زخم، حاصل ارتباط با فردیه که یک تروما رو تجربه کرده، مثلا اگر این شخص جزو افراد خانواده شما باشه یا شما مسئول مراقبت از این فرد باشید، ممکنه به این نوع تروما دچار بشید.

به عنوان موضوع آخر از این مقاله، بهتره نگاهی بنداریم به علائم تروما؛ قبل از اون باید بدونیم افرادی که دچار تروما میشن، همه حس‌های بد رو به طور ناگهانی تجربه میکنن و ممکنه حتی به خودکشی یا آسیب رسوندن به خودشون فکر کنن!

علائم روحی:

  • شوک و انکار
  • ترس و احساس اضطراب
  • عدم تمرکز
  • بی انگیزگی و احساس کرختی
  • پریشان شدن ذهن و افکار
  • احساس خشم و تحریک پذیری
  • فاصله گرفتن از دیگران و گوشه گیری
  • احساس گناه، شرم و سرزنش خود
  • احساس غم و بی‌پناهی و درک نشدن

متاسفانه باید بگم تروما فقط علائم روحی نداره و این علائم در جسم فرد هم خودشون رو نشون میدن مثل:

علائم فیزیکی تروما

  • بی‌خوابی
  • انرژی نداشتن و خستگی دائمی
  • دیدن کابوس شبانه و از خواب پریدن که خیلی وقت‌ها با وحشت و ترس شدید همراه هستن
  • سردرد
  • تپش قلب
  • اضطراب
  • بی قراری جسمی مثل اینکه احساس می‌کنید دیگه نمی‌تونید سر جاتون بشینید یا دوست دارید سریع‌تر جایی رو ترک کنید.
  • دردهای جسمی بدون دلیل پزشکی؛ مثلا دوستی همیشه از درد مچ دستش گلایه می‌کرد و دکترها علیرغم بارها معاینه نتونستن دلیلی براش پیدا کنن اما با کنترل اضطرابش از طریق دارو این دردها تا حد زیادی رفع شدن.
  • گرفتگی عضلات

تو مقاله‌های بعدی بیش‌تر درباره خود مراقبتی خصوصا بعد و حین تجربه تروما باهم صحبت میکنیم. فراموش نکنید اگر فکر میکنید این مطالب برای کسی مفید هستن؛ اونارو باهاشون به اشتراک بذارید.


خشونت خانگیتجربهتروماروانشناسیخودمراقبتی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید