سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۱۰ دقیقه·۳ سال پیش

اسرائیل و «اِشراف کامل اطلاعاتی»!

در پی حادثه ترور شهید محسن فخری زاده، و سپس عملیات خرابکاری در تاسیسات هسته ای نطنز، حجم انبوهی از تبلیغات رسانه ای براه افتاد که اصل مطلب در تمام آنها یک نکته بود: اینکه دستگاه اطلاعاتی اسرائیل بر تمام تحرکات و تاسیسات و امکانات ایران اشراف کامل داشته و در مقابل، ایران در نهایت ضعف و ناتوانی قادر به هیچگونه اقدامی علیه اسرائیل و بطریق اولی علیه غرب نیست.

این خط تبلیغاتی بقدری پررنگ بود که حتی در فایل صوتی جواد ظریف هم بر آن تاکید شده بود. جاییکه ظریف اشاره می کند از زبان جان کِری، وزیر امور خارجه آمریکا شنیده که اسرائیل بیش از 600 بار مواضع ایران را در سوریه مورد هدف قرار داده. مطلبی که بلافاصله قویا مورد تکذیب جان کری قرار گرفت، اما بهرحال از آنجا که همسو با خط غالب تبلیغات رسانه ای بود اثر خود را بر جای گذاشت.

https://virgool.io/@sepehr.samii/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81-vazjo4nlydzg

لذا علی القاعده ما باید دو مطلب را می پذیرفتیم:

1- اشراف کامل اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا روی ایران

2- برتری تکنولوژی نظامی اسرائیل و آمریکا، به اینصورت که «آمریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم های دفاعی ما را نابود کند» و اسرائیل هم مجهز به چنان سیستم های پدافندی و دفاعی پیشرفته ایست که با خیال راحت می تواند هر زمان اراده کرد هر دشمنی (از جمله ایران) را مورد حمله قرار داده و طرف مقابل هم قادر به دادن هیچ پاسخی نخواهد بود.

بعلاوه، برقراری روابط رسمی میان اسرائیل و برخی حکومت های عربی در همسایگی ایران این تصویر را تقویت می کرد که اسرائیل ایران را محاصره کرده و فقط به دنبال یک بهانه (مانند نوشتن مرگ بر اسرائیل روی موشک های ایرانی) می گردد تا به ایران حمله کرده و ایران را با خاک یکسان نماید!

اما تحولات روزهای اخیر در سرزمین های اشغالی فلسطین تمام این رویاهای شیرین تسلیم طلبان را نقش بر آب کرد.


کافیست نگاهی به نقشه جهان بیاندازیم و سعی کنیم کشور اسرائیل (فلسطین اشغالی) را پیدا کنیم. پس از تلاش بسیار و احتمالا استفاده از ذره بین، وقتی بالاخره جای آن را روی نقشه پیدا کردیم، اولین مطلبی که به ذهن خطور می کند این است که این سرزمین بسیار کوچک است و حتی به اندازه یک استان ایران هم نیست. اما نکته جالبتر اینجاست که همان سرزمین کوچک هم بطور کامل در اشغال صهیونیست ها نیست. بخشی از خاک فلسطین اشغالی همان نوار غزه است که در اختیار فلسطینی ها بوده و مدتهاست در محاصره اسرائیل قرار دارد.

https://virgool.io/@sepehr.samii/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-rhllbj4pfyyr

در سال 2005 نیروهای صهیونیست وادار به عقب نشینی از غزه شدند و تقریبا از همان زمان نوار غزه در محاصره ارتش اسرائیل قرار دارد. علت عقب نشینی صهیونیست ها از غزه دو مشکل بزرگ بود:

1- اسرائیل کشور بسیار کوچکی است با سرجمع حدود 9 میلیون نفر جمعیت، که بخش قابل توجهی از همین 9 میلیون هم یهودی نیستند، بلکه اعراب مسلمان و مسیحی هستند که به شهروندی اسرائیل در آمده اند. لذا ارتش اسرائیل همیشه دچار کمبود مزمن سرباز و نفرات بوده.

2- بافت جمعیت اسرائیل شباهت زیادی به بافت جمعیت دیگر جوامع غربی دارد. لذا سربازان اسرائیلی تنها زمانی سلحشور و دلاورند که در مقابل دشمنی دست و پا بسته بجنگند. اما به مجردیکه اندک تلفاتی به صهیونیست ها وارد شده و سمبه دشمن قدری پر زور شود، این سربازان سلحشور روحیه خود را از دست داده و تمایلی به ایستادن و جنگیدن نخواهند داشت.

بنابراین استراتژی اشغال مستقیم خاک غزه دیگر جوابگو نبود. به همین دلیل استراتژی جدیدی طرح ریزی شد، به اینصورت که صهیونیست ها از غزه عقب نشینی کرده و از طریق تجهیزات پیشرفته نظامی این منطقه را محاصره و تحت کنترل خود در آورند. سربازان روی زمین در برابر گلوله و تله های انفجاری و چاقو و حتی پرتاب کوکتل مولوتوف و قلوه سنگ آسیب پذیر بودند، اما هواپیماها و جنگنده های پیشرفته از تیررس همه اینها در امان بوده و می توانستند بی دغدغه بمب های خود را بر سر ساکنین غزه رها نمایند.

طردا للباب جالب است که بطور کلی از این نظر صهیونیست ها شباهت زیادی به غربگرایان داخلی خودمان دارند. یعنی در برابر دشمن مسلح و آماده، ترجیح می دهند «مرد دیپلماسی» باشند تا «مرد میدان». اسلحه دست گرفتنشان هم فقط برای کشتار و تهدید زنان و کودکان بی دفاع است. درست مانند همانهایی که زمانی در ایران پونز در پیشانی زنان بدحجاب فرو می کردند و بعدا به «جبهه اصلاحات» پیوستند و برخی از آنها وزیر و کیل شدند و برخی شهردارانی که همسر خود را در حمام منزل با گلوله به قتل رساندند.

البته کشتن زنان و کودکان اگر توسط یک رژیم دیکتاتوری باشد قبیح و پلید است. لیکن اگر یک حکومت «دموکراتیک» زن و بچه بکشد هیچ اشکالی ندارد. اسرائیل هم بعنوان کاملترین دموکراسی در منطقه خاور میانه مشهور است و فراموش نکنیم جناب شهردار ما هم بطور کاملا دموکراتیک توسط شورای شهر تهران انتخاب شده بود. شورای شهری که خود بطور دموکراتیک از طریق رای «مردم» تشکیل شده بود، و بیاد داشته باشیم شوراهای شهر حتی از فیلتر نظارت استصوابی هم رد نمی شوند و در واقع نمونه ای از بالاترین سطح دموکراسی در ایران همین شوراهای شهرند. و دقیقا به همین دلیل بیشترین میزان فساد و اختلاس و دزدی در ایران در همین شوراهای دموکراتیک شهرها مشاهده می شود. چقدر حیف که این مواهب دموکراسی شامل حال ریاست جمهوری ما نمی شود تا از چنین استعدادهای ناب و گنجینه های ملی در آن سطح هم بهره مند شویم!




به تدریج نیروهای فلسطینی از مرحله پرتاب قلوه سنگ و کوکتل مولوتوف کمی جلوتر رفته و گهگداری یکی دو راکت به آنسوی مرز غزه پرتاب می کردند. این راکت ها البته برد بسیار کمی داشت و خیلی از مرز آنطرفتر نمی رفت. دقت بسیار پایینی هم داشت و معمولا به هدف ارزشمندی اصابت نمی کرد.

اما همین راکت های ساده رعب و وحشت قابل توجهی در دل اشغالگران صهیونیست ایجاد نموده بود و بخش قابل توجهی از شهروندان اسرائیل به تدریج تمایل خود را نسبت به ادامه سیاست های اشغالگری از دست می دادند و دموکراسی صهیونیستی کم کم به سمتی می رفت که «میدان» برای «دیپلماسی» هزینه بدهد.

اصلا قشنگی دموکراسی به همین است که خیلی راحت می شود رنگ عوض کرد. یک روز با توجه به جهت وزش باد تندرو و اعتقادی و کاسه داغتر از آش، روز دیگر که جهت وزش باد عوض شد انسانهای آزاده و دموکرات هم رنگ عوض می کنند.

اینجا بود که تکنولوژی به داد صهیونیست ها رسید و سامانه های پدافندی مانند پاتریوت و گنبد آهنین و فلاخن داود ایجاد شدند. تبلیغات عظیمی درباره دقت و توان این سامانه ها براه انداخته شد، بطوریکه شهروندان صهیونیست باورشان شده بود پشت این دیوارهای دفاعی و تکنولوژی های پیشرفته کاملا در امان هستند و اعراب و فلسطینی های عقب افتاده و ماقبل تاریخی هرگز قادر به هیچ تعرضی علیه آنان نخواهند بود.

این تصور خام البته در دو جنگ علیه حزب الله لبنان (جنگ 33 روزه) و مقاومت فلسطین (جنگ 22 روزه) کاملا فرو ریخت. در هر دو جنگ صهیونیست ها ناچارا وادار به عقب نشینی شدند. اما برای ترمیم هیمنه از دست رفته خود دو سیاست را پیگیری کردند:

1- اقدام به عملیات ایذائی و «پیشدستانه» بیرون از خاک اسرائیل، بخصوص در سوریه و گاهی هم در لبنان، با پوشش رسانه ای گسترده و با این نیت که وانمود کنند ابتکار عمل در «میدان» در اختیار اسرائیل است.

2- عملیات روانی و رسانه ای در جهت بازتاب دادن ارتقای سطح تکنولوژی سامانه های پدافندی مانند گنبد آهنین و غیره، بطوریکه همگان باور کنند اینبار اوضاع تغییر کرده و هیچ سلاحی دیگر به هیچ عنوان حریف قدرت پدافندی اسرائیل نخواهد شد، چه رسد به سلاح های بدوی ایرانی و لبنانی و فلسطینی!

و دقیقا در همین گیر و دار بود که فشار حداکثری آمریکا علیه ایران و تحریم های فلج کننده و حملات هوایی اسرائیل به سوریه و عملیات های ترور شهید فخری زاده و خرابکاری در نظنز هم رخ داد.

نیروهای معاند و اپوزیسیون برانداز برای حمله نهایی اسرائیل به ایران و برچیده شدن رژیم جمهوری اسلامی لحظه شماری می کردند!



چند روز پیش در روز قدس، صهیونیست ها فشارهای جدیدی علیه فلسطینیان و مسلمانان در مسجد الاقصی (قدس) اعمال نمودند. در واکنش به این فشارها، مقاومت حماس فلسطین به دولت اسرائیل اولتیماتومی داد و تنش میان اسرائیل و غزه بالا گرفت.

از آنجا که مقامات رژیم صهیونیستی با ظرافت های دیپلماسی آشنایی ندارند، با همان موضع تکبر همیشگی بمباران غزه را شروع، و در مقابل نیروهای حماس هم هزاران موشک و راکت به سوی شهرهای اسرائیل شلیک کردند. نتیجتا گنبد آهنین سوراخ شد و موشک های فلسطینی به داخل آن نشت کردند!

علاوه بر رعب و وحشتی که در مناطق مسکونی اشغالگران صهیونیست براه افتاده، برخی زیرساخت ها و مناطق حساس اسرائیل هم هدف قرار گرفته اند. منجمله تاسیسات گازی، نظامی و فرودگاه بزرگ بن گوریون.

اسرائیلی ها پس از نا امن شدن فرودگاه بن گوریون، پروازهای خود را به فرودگاه دیگری در دورترین نقطه از نوار غزه منتقل نمودند. و در این مقطع بود که نیروهای فلسطینی از موشک جدیدی برای اولین بار رونمایی کردند که توانست آن فرودگاهی که قرار بود دور از تیررس موشک های غزه باشد را هم هدف قرار دهد.

مهمترین سوالی که اینجا مطرح می شود این است:

این اسرائیلی که قرار بود بر تمام تحرکات و امکانات و تاسیسات ایران اشراف کامل داشته باشد، چطور هزاران موشک بیخ گوشش دپو شده بود و از محل اختفای آنها هیچ اطلاعاتی نداشته و هنوز هم ندارد؟!

چطور با اینهمه اشراف اطلاعاتی روحشان هم خبر نداشت که فلسطینی ها به موشک هایی دسترسی پیدا کرده اند که قادر به هدف قرار دادن دورترین نقاط سرزمین های اشغالی هم هست؟

و سوال دوم اینکه:

وقتی سامانه های پدافندی اسرائیل قادر به رهگیری و مقابله با راکت ها و موشک های ابتدایی فلسطینی ها در غزه نیست، چطور می خواهد در برابر موشک های پیشرفته تر ایرانی مقاومت کند؟

همین دو مورد کافیست تا آن هیمنه پوشالی اسرائیل بکلی فرو ریزد. و به همین دلیل بلافاصله پس از مشاهده حملات موشکی مقاومت غزه، اعرابی که شهروند اسرائیل بوده و در سرزمین های اشغالی زندگی می کنند سر به شورش گذاشته و پس از مدتها امنیت داخلی اسرائیل هم دچار اخلال شده.

بعلاوه، چند موشک از درون خاک لبنان و سوریه هم به سمت اسرائیل شلیک شده، که عملا ثابت می کند این اسرائیل نیست که ایران را محاصره کرده! بلکه ایران است که از سه طرف بر آن یک وجب خاکی که نامش را گذاشته اند اسرائیل مسلط و مشرف گشته.

حالا می فهمیم آن زمانی که جنگنده های اسرائیلی سوریه را بمباران کرده و ادعا می کردند مواضع ایران را در هم کوبیده اند، چرا ایران پاسخی نمی داد. در تمام این مدت ایران همیشه دست بالاتر را داشته و عملیات های اسرائیل تنها جنبه تبلیغات رسانه ای داشتند. نسبت موازنه واقعی قوا میان ایران و اسرائیل را امروز می توانیم مشاهده کنیم.

این توان موشکی حماس در غزه و حزب اللّه در لبنان و انصار اللّه در یمن از کجا آمده؟

یادش جاوید و گرامی، سردار بزرگ ایران، شهید طهرانی مقدم که علاقه زیادی به این آیه شریفه داشت:

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ. (انفال - 17)



تحولات اخیر در فلسطین اشغالی در راستای کشمکش قدرت در مقیاس و عرصه بسیار بزرگتری است که یک سر آن هم به تحولات سیاسی داخل ایران متصل است.

جناح تسلیم طلب غربگرا پس از شهادت سردار سلیمانی جشن گرفتند، پس از شهادت محسن فخری زاده لبخند زدند و گفتند این یک تله است برای کشاندن ایران به جنگ، و پس از خرابکاری در نطنز ادعا کردند ایران هیچ قدرتی ندارد و چاره ای جز مذاکره و سازش با غرب نداریم.

نگران تمدن چندین هزار ساله‌ای هستم که چراغ آن به سبب کُندی توسعه و فرسایش اجتماعی کشور عزیزمان ایران در حال خاموشی است. من نگران این هستم که با کم‌توانی قدرت نرم ایران و ارزیابی اشتباه از موقعیت و قدرت سخت‌مان، گرازان در منطقه چیره شوند و نه تنها ایرانیان که تمام ملت‌های منطقه را بِدَرند. هم‌چنان‌که هرروز شاهد ریختن خون بی‌گناهان و مردمان بی‌دفاع در افغانستان، عراق، لبنان، فلسطین، یمن و سایر ملت‌های واقع در حوزه‌ تمدنی ایران هستیم.
عباس آخوندی: نگران تمدن چندین هزار ساله ایرانم - ایرنا (irna.ir)

برایند تمام این حرفها و موضع گیری ها یک چیز است و انتهای تمام این صحبت ها می رسد به همان آرزوی بزرگ جواد ظریف که ما باید کاری کنیم تا «میدان» برای «دیپلماسی» هزینه بدهد.

و دریغا ای دریغ که اینبار هم «میدان» با ضربه شستی دیگر در قلب اسرائیل عزیز، دل این ایران دوستان و طرفداران «ایرانشهر» چندین هزار ساله را به درد آورد!

https://virgool.io/@sepehr.samii/%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86-jtcdfztutcxo


غزهفلسطیناسرائیلدیپلماسیانتخابات 1400
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید