متن زیر ترجمه مطلبی است که اصل آن را در این صفحه می توانید مشاهده کنید:
A Concerned Medical Student Speaks Out (kelseycoalition.org)
مشاهدات این دانشجوی پزشکی، تصویری ارائه می دهد که امروز تقریبا در کلیه ارکان زندگی اجتماعی در جوامع غربی قابل رویت است. از محیط های کاری و آموزشی گرفته تا فیلم های سینمایی و برنامه های تلویزیونی و محیط های تفریح و سرگرمی.
من پس از تکمیل دو دوره کارشناسی ارشد و یک تور خدمت نظامی وارد دانشکده پزشکی شدم. منتظر بودم مفروضاتم به چالش کشیده شوند و اشتیاق داشتم این فرصت را پیدا کنم که تحلیل موارد پیچیده را از نظرگاه های متعدد بیاموزم. در حالی که تصور می کردم برخی از این نظرات موجب شود در موضعم تجدید نظر کنم، و برخی دیگر کمک کند وارد مرحله جدیدی از فهم مسائل شوم، امیدوار بودم نتیجه نهایی کمکم خواهد کرد تا بیماران آینده خود را به سمت تندرستی رهنمون شوم.
در عوض، حالا مجبورم سرم را در دنیای سایبری فرو برده و بطور ناشناس فریاد بزنم. چون هر گونه مقاومت در برابر طرفداران ترویج تغییر جنسیت، بلافاصله برچسب «کله گندیده» خواهد خورد. امیدوارم با نوشتن این مطلب، تعداد کافی از افراد به هم بپیوندند تا تفکر نقادانه و مطالعه بی غرض علمی را در حرفه پزشکی احیا نمایند.
با اینکه بیش از نیمی از دوره آموزش پزشکی را طی کرده و با وجودیکه تمام واحدها و نیازمندی های تحصیلی را گذرانده ام، بیم دارم که اخراج شوم، جواز طبابت دریافت نکنم، و بطور حرفه ای جریمه شوم، فقط به این دلیل که سوالاتی علمی درباره درمان خواستاران تغییر جنسیت پرسیده ام.
ممکن است بپرسید من چه دیدگاهی دارم؟ چیزی که من می بینم این است که ...
تمام نگرانی های فوق مستحق بحث و تحقیق متفکرانه هستند. اما اگر من این مطالب را بطور علنی مطرح کنم، عواقب جدی برای روند تحصیلی و آینده شغلی من در بر خواهد داشت. تا بحال، دو استاد دانشگاه را به چشم خود دیده ام که به دلیل تخلف های کوچکتر از این اخراج شده اند.
تقریبا تمام کلاس ها مطالبی درباره متقاضیان تغییر جنسیت دارند. ساده ترین شکلش این است که ما را مجبور می کنند «ضمایری که ترجیح می دهیم» اعلام کنیم (در زبان انگلیسی ضمایر مذکر و مونث متفاوت هستند. لذا وقتی می گویند «ضمایری که ترجیح می دهیم»، منظور این است که تلویحا بپذیریم جنسیت مفهومی انتخابی است و هیچ ارتباطی به طبیعت بیولوژیکی انسان ندارد). یا مجبوریم یک مورد مطالعاتی درباره متقاضیان تغییر جنسیت در تحقیقاتمان درباره اعتیاد به مواد مخدر بگنجانیم. یا مجبور باشیم به سخنرانی هایی گوش سپاریم که ادعا می کنند خوراندن شیر پستان به نوزاد، فعالیتی است که ربطی به جنسیت ندارد و مردان هم می توانند این کار را انجام دهند. به جای تحلیل نقادانه، سلسله ای بی پایان از جلسات تلقینی به ما تحمیل می شود. بعنوان نمونه ای کوچک:
هیچ ملاحظه ای در خصوص سوء استفاده های جنسی جایز نیست، با وجودیکه این تراژدی ها ارتباط متقابل بسیار قوی با تقاضای تغییر جنسیت دارند. در عوض، به ما گفته می شود هر گونه مقاربت جنسی که با رضایت شخصی افراد نوجوان صورت می پذیرد کاملا سالم در نظر گرفته و تجربیات جنسیتی را تشویق کنیم (یعنی مقاربت پسر با پسر، یا دختر با دختر هم کاملا سالم بوده و باید تشویق شود). به ما می گویند خلاف اخلاق است اگر به نوجوانان توصیه کنیم تجربیات جنسی خود را به روابط طولانی مدت، عشق، یا ازدواج محدود کنند. مقاربت جنسی فقط برای لذت محض است. ما نباید توصیه کنیم اعمال پر ریسک را کاهش دهند، بلکه در عوض نوجوانان را تشویق کنیم در تجربیاتشان «ایمن تر» باشند.
لازمه این آموزش این است که بسیاری از همکلاسی های من، از جمله خودم، اصول اخلاقی و باورهای مذهبی خود را زیر پا بگذاریم. این مساله در مورد بسیاری همکلاسی های من صدق می کند، از جمله آنهایی که مذهبی نیستند، هندو ها، مسلمان ها، مسیحی ها، و یهودی ها. همه ما احساس می کنیم به حاشیه رانده شده و صدایمان خفه شده است. هیچ راهی وجود ندارد تا من بتوانم باورهای مذهبی خود را حفظ کنم و در عین حال این فلسفه درمانی را هم بپذیرم. این بر خلاف حقوق ما در قانون اساسی است، اما چه اهمیتی دارد. همه باید در برابر هوس های مهندسین اجتماعی سر فرود آورند. ما باید شعارهای آنها را بپذیریم و تکرار کنیم. چند استاد قلیلی که با این مساله موافق نیستند با زورگویی وادار به سکوت شده اند.
چه کسانی در این سیسم پزشکی مدرن خفه می شوند؟ افرادی که تفکر نقادانه دارند، مومنین به مذاهب بزرگ، و مهمتر از همه، بیمارانی که از همه جا بی خبر با رویه درمانی تغییر جنسیت زندگیشان نابود می شود.
همجنس بازی، شرط پیشرفت کاری و حرفه ای در غرب (virgool.io)