خب تو بخش اول درباره این صحبت کردیم که اصلا چطوری باید یه فضا برای نوشتن یا ترجمه کتاب فراهم کنیم. تو این بخش یه قدری تخصصیتر تو حوزه ترجمه با هم صحبت میکنیم. اینکه اصلا چطوری باید وارد این حوزه بشیم.
توصیه همیشگی من بر اساس مسیری که طی کردم اینه که اول از همه ببینید که دوست دارید تو چه حوزهای برند بشید. حتی ممکنه کسی دوست داشته باشه فقط مترجم ادبی شناخته بشه. یکی دیگه دلش میخواد مترجم آثار سیاسی باشه. مثلا دو کتاب اول من کاملا سیاسی و زندگینامه بود.
وقتی مشخص کردید که میخواهید تو چه حوزهای برند بشید، باید جستجوی جدی رو شروع کنین. سایتهای مختلفی هست که میتونین ازش کمک بگیرید. شاید راحتترینش سایت آمازون باشه. اما همین اول یه توصیه برای اونهایی دارم که کار اولشون هست. بهتره سراغ کارهایی برید که استرس کمتری داشته باشه. معمولا توصیه نمیشه که به عنوان کار اول سراغ کارهایی برید که خیلی تازه هستند و هر لحظه ممکنه مترجم بهتری سراغش بره. پس این نکته رو هم در نظر داشته باشید که بهتره برای کار اول، کتاب کمی قدیمی تر اما بر اساس نیاز بازار رو انتخاب کنید. مثلا اگه خاطراتی تازه از ترامپ منتشر شد، سمتش نرید بهتره.
بذارید قدری از تجربه خودم بگم. زمانی که مترجم بین الملل بودم، با شخصیت استیسی آبرامز وکیل و سیاستمدار آمریکایی آشنا شدم و دیدم هیچ کس اون رو توی ایران نمیشناسه. در واقع فضای خوبی فراهم بود تا کتابش ترجمه بشه. حتی زمانی که سراغ کتابش رفتم، هنوز داستان سیاهپوستکشیهای آمریکا اتفاق نیافتاده بود. یعنی در ناامیدی کامل سراغش رفتم اما از یک چیز مطمئن بودم: بهترین شخصیت برای اینه که تو ایران معرفی بشه.
اما نتیجه چی شد؟ یک سال بعد و زمانی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود، پای آبرامز هم وسط کشیده شد. آبرامز تونست معادلات انتخابات رو بهم بزنه و سرنوشت ایالت جورجیا رو به نفع دموکراتها عوض کنه. زمانش بود که بگیم :«آره ما قبلا این رو معرفی کردیم.» کتابش رو بیشتر تبلیغ کردیم تا همه باهاش آشنا بشن.
به همین خاطر میگم بهتره چهرهای رو معرفی کنید که حتی خیلیها نمیشناسن. اما نحوه ارائه اون و همراهی کردن مخاطب هم خیلی مهمه. وقتی موضوع رو انتخاب کردین یا به نتیجه رسیدین که کتاب کدوم شخصیت رو میخواهید ترجمه کنین، کارتون راحتتر شده. میتونین سرچی در آمازون کنین تا به کتابهاش دسترسی داشته باشین. البته یک احتمال هم این وسط وجود داره که به بن بست بخورید و طرف کتابی نداشته باشه!
اگه مرحله قبل رو با موفقیت پشت سر گذاشتین، نوبت به این میرسه که با یک ناشر برای چاپ اثر صحبت کنین. خیلی از ناشرهای شناخته شده حاضر نیستن با مترجمهای تازه کار همراهی کنن اما من شانس این رو داشتم که آرادمان عزیز بهم اعتماد کرد. اعتمادی که حاصل سماجت یک ساله و صحبت با ناشرهای مختلف بود. بالاخره وقتی شما تلاش می کنید، راه خودش رو بهتون نشون میده. امتحانش کنین!