ویرگول
ورودثبت نام
ستاره
ستاره
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

اُمید را ...

باز خواهم گَشت با نور ، با اُمید

ری‌را ...

برایم قصه بخوان که این شب به سر شود...

حنجره ی خورشید در مَتنِ زندگی ام آواز میخواند

بِشنو...

باز خواهم گَشت ،

با اندکی از گل های یاسِ خشکیده

اُمید را زنده میکنم...


ریراخورشیدامیدزندگیدلنوشته
هر که خود داند و خدای دلش ، که چه دردیست در کجای دلش...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید