شاعر میگوید: «دائما یکسان نباشد حال دوران، غم مخور...»
شاعر راست میگوید، حال دوران یکسان نمیماند، تغییر میکند...
اما مگر میشود غم نخورد؟
وقتی که شادمانی خودش غمگین است مگر میشود غم را فراموش کرد؟
خیلی عجیب است که شادمانی خودش غمگین باشد...
اما اگر باورت نمیشود گوش کن، صدای گریهاش را میشنوی؟
گریهاش پر از زمزمهی مهربانیست؛ زیرا که شادمانی از مهربانیاش برای غمهای جهان و انسانهاست که میگرید...
پس تو چگونه میخواهی بدون غمی از جنس مهربانی شادمانی را بفهمی؟
نویسنده: شبنم حکیم هاشمی