ویرگول
ورودثبت نام
شهرزاد قصه‌گو
شهرزاد قصه‌گو
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

شب چهل و هشتم” یا ”همزمانی رویدادها”

بطلبید، که جهان از آن رهروانی است که خواسته‌اند، مفصل، به اطمینان و سرخوش.

ظریف‌ترین شیوه‌ی دوستی، گوش دادن است. شنیدن، گوش دادن، به جان سپردن.

از آن والاتر بخواهم بگویم، تقسیم ایده است. با دایره‌ی امنی که ایده‌ی جدید را، به سان کودکی خردسال، که اولین بادبادکش را ساخته، دریابند.

وفتی برای اولین بار بادبادک درست کردم، با شروین، در بالکن نیم متری خانه‌ی خیابان فرهنگ نشسته بودیم. چسب مایع نداشتیم و با نوار چسب، حلقه‌های گوشواره را در هم جا دادیم.

بادباکمان را هوا کردیم. بالا نرفت و به سرعت، راهش را از طبقه‌ی چهارم رساند به باغچه‌های جلوی محوطه.

هم‌بازی بازیگوش خوب است، از ‌آن بهتر، هم‌بازی باهوش. حالا اگر این هم‌بازی باهوش بازیگوش، بازی را به اندازه‌ی شما جدی بگیرد، به به! خوش آمدید! شما به بهشت شخصیتان وارد شدید.


شهرزاد قصه گوهزار و یک شببادبادکهمبازیبازی
من شهرزاد هستم. قصه گفتن را خوب بلدم. فیلم می‌سازم، عکس می‌گیرم و هزار و یک شب روایت می‌کنم. در حاشیه کوه الوند، همدان، محله‌ی جوادیه بزرگ شدم. الان ساکن شهری کوهستانی در قلب غرب وحشی هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید