با من بمون

من دوست داشتم عاشقت باشم وگرنه تو معشوق خوبی نبودی

ایراد خیلی داشتی با خودم گفتم کسی که عاشقه مگه میتونه عیب معشوق رو ببینه

چشمات و ببند

بقیه رو دیدم عاشق تر بودن خوشحال تر بودن گفتم کسی که عاشقه مگه میشه که بقیه رو هم ببینه

چشمات و ببند

چشمام و بستم دل خوش به این بودم که باهم میخندیم و گریه می کنیم با خودم گفتم رکن اصلی عاشقی رو به جا میاره خیلی منو می خواد دروغ چرا یه وقتایی هم از خدا خیلی ممنون بودم که تو هستی منم هستم

ولی از یه جایی به بعد وقتی چشمام بسته بود با من نخندیدی به من خندیدی و من تنها گریه کردم وقتی داشتی میخندیدی

دل سرد شدم

دل تنگ شدم

دلگیر شدم

بعد به این فکر کردم که واقعا این وسط عشقی بوده یا نه

بله عشقی بوده من با تموم وجودم دوستت داشتم باهات موندم اما تو ولم کردی می خواستم با من بمونی اما نموندی شاید توی یه دنیای دیگه تو هم بخوای که با من بمونی ولی تا اون موقع هنوز دوست دارم