1. هر انسان جهانی پیچیده و کهکشانی کاملا متمایز در درون خود دارد(1)؛ در هر سینه اسراری وجود دارد که شاید هیچکس دیگری با خبر نباشد؛ خداوند خلقتی عظیم در قلب و مغز انسان انجام داده و ممکن است هزاران دلیل و توجیه برای کارهای مردم باشد که این مساله قضاوت کردن دیگران را برای ما کاری بس سخت و دشوار می کند.
2. مردم بر اساس ذهنیت هایشان نظر می دهند؛ ذهنیت های انسان به طور معمول ناآگاهانه و آغشته به احساسات و افکاری است که به مرور زمان از کودکی تا بزرگسالی در جامعه پدید آمده است. امروزه آن ذهنیت ها در روانشناسی به تله های ذهنی تعبیر می شود که زندگی افراد را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین چنین ذهنیت های نمی تواند معیار ارزیابی دیگران باشد.
3. مردم بر اساس ظواهر قضاوت می کنند؛ اما چون برای قضاوت کردن دیگران نیاز به داده ها و اطلاعات وسیع است، پس این کار اصلا درست نیست. سخن گفتن بر اساس ظواهر مردم مانند سخن گفتن بدون آگاهی بلکه با خیال پردازی و گمانه زنی درباره منظومه یا کهکشانی ناشناخته و غیر قابل دسترسی است.
4. قضاوت کردن فقط گمانه زنی است و گمان هیچ وقت در جای قطع و یقین نمی نشیند و از نظر علم ، گمان در مرتبه جهل و نادانی است. نظر شما چیست؟ آیا با این حال باز هم می توان درباره دیگران سخن گفت؟!
5. احاطه علمی نداشتن
چکیده تمام دلیل های بالا این است؛ این مطلب دلنشین را شما هم حتما تصدیق می کنید.
کسی می تواند در مسند قضاوت کردن دیگران بنشیند که از تمام جوانب و شرایط ، آگاهی و احاطه و اطلاع داشته باشد؛ یعنی از شرایط زمانی ، جغرافیایی ، مصالح واقعی و احتمالی ، اهداف ، باطن و قلب و نیت مردم و هر پارامتر دیگر مطلع باشد و بتواند از روی انصاف و به دور از هر نوع خودخواهی و هر نیت سوء شخصی دیگر تحلیل کند.
با مطالبی که بیان شد شما هم تصدیق کردید که فقط خداوند بزرگ است که از آگاهی و احاطه کامل برخوردار می باشد و فقط اوست که به مکنونات و عمیق ترین نقطه قلب انسان آگاهی دارد و فقط اوست که قادر به قضاوت کردن دیگران است.
پس از سخن گفتن و انتقاد کردن درباره دیگران دست بردارید زیرا از درون قلب ها علم و اطلاع کافی ندارید و آنان را هیچگاه متّهم نسازید.
حقیقتی را می خواهم بازگو کنم که شاید پذیرش آن سنگین و دشوار است مگر بر انسانی که گام در مسیر رشد معنوی نهاده و در هر شرایطی حق را می پذیرد، هرچند تلخ باشد.
حقیقت این است که انسان بدگمان ، در واقع محتوای درون خود را در دیگران می بیند و فرافکنی می کند و تمامی منفی بافی ها و قضاوت های نادرستی که در مورد دیگران روا می دارد، ویژگی های درونی خود اوست.
مَن سَاءَ ظَنُّهُ سائَت طَوِیَّتُهُ
هرکس که حس بدگمانی دارد، از بدی باطن خود حکایت می کند(2)
شروع به پاکسازی فکر و زبان کنید و روح خود را که از خداوند هدیه گرفته اید را پرورش دهید و همواره روح زیبای انسان ها را مورد توجه قرار دهید تا بتوانید به دیگران بی قید و شرط عشق بورزید.
برای قضاوت نکردن دیگران ، اگر سخنی از کسی شنیدید آن را به بهترین وجهی که می توانید، تفسیر نمایید؛ با این کار به سرعت آرامش را به قلب خود دعوت خواهید نمود، اندوه از دلتان رخت بر خواهد بست و با ارسال ارتعاش مثبت به دیگران ، نزد همگان محبوب و دوست داشتنی خواهید شد.
اگر می خواهید سخن گفتن و قضاوت کردن دیگران را ترک کنید، بدانید آغاز آفت های کلامی ، از قضاوت های منفی شروع می شود. انسانی که به خود اجازه می دهد درباره دیگران سخن و انتقاد مخرب کند ، راه را برای آفت های کلامی بعدی می گشاید.
ابتدا دیگران را انتقاد می کند بعد می بینی غیبت نیز می کند، تهمت و اتهام هم می زند، ناسزاگویی و نفرین و دشنام و ... هم ...
این را بدانید که اگر در گرداب بدبینی بیفتید، اولین آسیب متوجه خودتان خواهد شد و بازتاب این امر در قالب ترس از دیگران ، اضطراب و وحشت در وجود خودتان نمایان خواهد شد.(3)
پس بسیار بکوشید که به ذهن و زبان خود اجازه بدگمانی در مورد دیگران و قضاوت های منفی در مورد آنان ندهید و عنان زبان و ذهن را بسوی افکار ، اندیشه ها و سخنان مثبت بگردانید و از نتایج شگفت انگیز آن بهره مند گردید.
پاورقی
1) أتَزعمُ أنَّک جِرمٌ صغیرٌ و فیکَ إنطَوَی العالَمُ الاکبرُ
آیا گمان کردی که تو یک جسم کوچکی درحالی که بزرگترین عالم در تو نهفته است. (اشعار دیوان امام علی علیه السلام ص 62)
2) حضرت امیر علیه السلام فهرست کتاب غررالحکم ص 162
3) حضرت امیر علیه السلام فرمودند:
مَن لَم یُحسِن ظَنُّه إستَوحَشَ مِن کُلّ أحدٍ
هرکس پندار نیکو نداشته باشد، از همه افراد می ترسد و وحشت دارد. کتاب تصنیف غررالحکم ص 254