وقتی به اطراف می نگریم نوای عشق را از هرجا می شنویم.با عشق می خوانیم،می خندیم،زندگی می کنیم و می میریم. انسان با تاروپود عشق بافته شده است.
عشق بیماری فراگیری است که کائنات را مبتلا کرده است.
به قول آقای جیمز جانسون:عشق زیبایی است ، که هرگز کهنه نمی شود.
آیا این همه رمان، این همه شعر،این همه داستان،این همه موسیقی و این همه اپرا کهنه شده است؟
هنگامی که از کنار بیستون عبور می کنید به چه فکر می کنید
نفسم میگیرد، قلبم تند تند میزند،با چشمانم دنبالش می کنم، دقیقا کجایی؟ تو الان کجایی؟
پاهایم می لرزد،نفسم به شماره می افتد. (اکثرا می فهمید چه می گویم)
افراد بالای 45 سال همان قدر در برابر عشق پرشوروشر می شوند که افراد زیر 25 سال.فرقی ندارد مرد یا زن.
فرقی ندارد تابع چه مذهبی هستیم. فرقی ندارد گذشته ،اکنون ،آینده.
پس:
زنان و مردان هر عصری قلبشان هنگام گفتگو با عشقشان می تپد.
عاشق شدن در کسری از ثانیه اتفاق می افتد و قسمتی از طبیعت انسان است.
عاشق شدن یک تمرکز غیر طبیعی است.
عشق یک جادو است، جادویی که عقل انسان را دیوانه می کند.این جادو از مغز می آید.
عشق نیز مانند تمام چیزهای دیگر این جهان بدون دست کم مقداری شیمی و فیزیک نمی تواند وجود داشته باشد.
هلن فیشر در تحقیقات خود از مغز انسان ها MRI گرفت و متوجه تغییراتی در مغز افراد شد.او گفت که مغز انسان درزمان عاشقی فعالیت هایی دارد.او بیان کرد در زمان عاشقی مغز دستور ترشح هورمون می دهد، او با بیان این مطلب عشق را از عرش به فرش کشاند. یادمان باشد هورمون ها در خون جریان می یابند ،پس تا قلبی نتپد عشقی پابه عرصه ظهور نخواهد گذاشت.
که یک آمفتامین طبیعی است که باعث ترکیب مغز و دستگاه عصبی مرکزی می شود.
این ماده همان ماده احساس پرواز در آسمان هاست.
این ماده سوختی است برای تا صبح با تلفن حرف زدن با یار.
این ماده همان شیفتگی ظاهری عاشق است.
این ماده نشانه بالینی عشق است.
این ماده اعتیاد می آورد.
(خوردن شکلات در بدن PEA آزاد می کند)
دوپامین روان شیدایی می آورد که خاصیت اصلی عشق است.
دوپامین ما را برافروخته می کند و باعث می شود در نتیجه ی گرمای محبت احساس خوبی داشته باشیم.
دوپامین نورون به نورون می رود و پیام عشق می رساند و شادی را برای عشق جست و جو می کند.
یک سرخوشی شدید ایجاد می کند.
هرچه دوپامین بیشتر شود هورمون دیگری به نام نوراپی نفرین بیشتر می شود.
این هورمون رفتار های جهت دار را تقویت می کند.
دو طرف در مدت عاشقی با ترشح این هورمون فقط روی روابط خود تمرکز می کنند و به موضوعات دیگر توجه نمی کنند.
این هورمون کاری می کند دنیا به کام ما باشد.
احساس سرشار از انرژی بودن از اینجا می آید.
ساعت ها بدون خستگی حرف زدن از اینجا می آید.
بدون آنها هرگز وارد قلمرو پر خطر عشق واقعی نمی شویم.
هلن فیشر می گوید عشق سه مرحله دارد:
شهوت = استروژن + تستسترون
مجذوبیت = عشق پرشور یا عشق ماه عسلی =اکسی توسین
وابستگی = سروتونین (پیوند عمیق)
هلن فیشر این سوپ را اینگونه می پزد:
شیفتگی + بی خوابی+شادی+تمرکز = NEP+Dopamin+NorAdernalin
وقتی شرایط خاصی فراهم شود بدن انسان معجونی از شور عشق میسازد.
مغز مردان این معجون را آسان تر از زنان تولید می کند.
طعم این معجون شیرین است.
قدرت یادگیری و حافظه را بر عهده دارد.
کنترل خلق و خوی انسان
سروتونین راهورمون احساس خوب می گویند.
در فرد عاشق این هورمون کم می شود.
فرد عاشق وسواس تکرار خاطرات، خواندن پیام ها، مرور مکان خاطرات را دارد.
کاکائو تلخ سروتونین دارد.
پیاده روی سروتونین خون را افزایش می دهد.
سروتونین داروی ضد افسردگی است.
دوپامین به نوبه خود تولید هورمونی به نام اکسی توسین را تحریک می کند.
اما اکسی توسین چیست؟
ماده شیمیایی که به آن هورمون عشق یا بانوی عشق می گویند.
توانایی حفظ روابط سالم بین اشخاص دارد.
یک پیوند عاطفی را ایجاد می کند.
هورمون جدایی را دچار مشکل می کند.
ترک اکسی توسین از ترک کوکائین سخت تر است.
این هورمون، هورمون (Hug me) است.
هردو جنس مرد و زن اکسی توسین را هنگام به آغوش گرفتن، تجربه می کنند.
اکسی توسین دو کارکرد دارد: 1- عشق و محبت 2-بروز حسادت (فقط متعلق به من باش)
هورمون حسادت شوهرانه در در جانداران است.
هورمون تک همسری هم گفته می شود.
فقط 7% موجودات این هورمون را دارند.
هلن فیشر می گوید : اکسی توسین + وازوپرسین =دلبستگی
این دلبستگی عشق شور انگیز را کم میکند.
دانشمندان می گویند: در یک دوره 2 تا 4 ساله،بدن به محرک های عشق عادت می کند. یعنی عشق شورانگیز کم می شود. تبدیل به همان عشق وابستگی می شود.
بعداز اینکه وارد مرحله دلبستگی شدیم مغز ما شروع به تولید اندورفین می کند.
این هورمون بیشتر شبیه مخدر است.
احساس خوشبختی + امنیت = Endrophin
تعلق + رضایت = Oxytocine
وابستگی = Vasopressin
اما یادمون باشه هورمون ها همه چیز نیستند.فرهنگ، شخصیت و شرایط خانوادگی تعیین می کنند که چقدر با هم می مانیم.
دنبال احساس عاشقانه در آزمایشگاه نگردیم، دنبال سبک زندگی بهتر بگردیم.
و
سن و سال هیچ تغییری در عشق به وجود نمی آورد یک مرد 65 ساله هم می توانند عاشق باشد.
هلن فیشر اشاره می کند که از 5 سالگی عاشقی داریم تا 92 سالگی ،که یونانی های باستان عشق رمانتیک را شوریدگی خدایان نامیدند.
در آخر
اشک رازی ست
لبخند رازی ست
عشق رازی ست
(شاملو)
منبع: کنفراس درس استاد افشاری نیا