وقتی به امید بهبود فرآیندهای کاری در توسعه یا تولید، دست به تغییر و اصلاح امور میزنید، اغلب بعد از برطرف شدن یک مشکل، مسائل جدیدی خودشون رو نشون میدن که به نظر میاد قبلاً وجود نداشتند!
جمله آشنایی هست که مدیران بیان میکنند: ما واقعاً اینهمه مشکل داشتیم و خبر نداشتیم؟!
فرض کنید الآن مسئله یک تیم توسعه نرمافزار، تولید شدن باگهای زیاد هست و شما با سلسله اقداماتی بعد از زمانی مشخص تولید باگ رو مدیریت کردید و درنتیجه تعداد اونها به حداقل ممکن رسیده. معمولاً بلافاصله بعد از دستیابی به چنین دستاوردی، چیزهای بدقواره دیگهای شروع به رژه رفتن جلوی چشمتون میکند. چیزهایی که روز اول اونها رو نمیدیدید! مثلاً، جلسهها به نظرتون طولانی و بیکیفیت میان! دموها خوب نیستند! افراد تیم حرف هم رو به اون خوبی که باید متوجه نمیشن! دستبهدست شدن طراحیها تو ذوق میزنه! و ازایندست مشکلات...
اولین چیزی که به ذهن ممکنه بیاد اینه که «آیا اقدامات انجامشده برای رفع مسئله باگ، باعث به وجود اومدن این مشکلات جدید شده؟»
پاسخ اینه که، بله! احتمالش هست که همینطور باشه! ولی تئوری محدودیتها (Theory of Constraints) معتقده که اکثراً اینجور نیست! مشکلات جدیدی که حالا خودشون رو نشون دادند، قبلاً هم وجود داشتند ولی به دلیل وجود محدودیتهای تو چشم تر و چغر تر (مثل باگهای کلافه کننده!)، از افق دید سازمان خارج بودند. برای همینه که بهبود مستمر که در پنج گام تئوری محدودیتها مطرحه، تأکید زیادی بر روی تکرار داره.
طبق نظریه دکتر گُلدرات، کار روی محدودیتها به این شکل شروع میشه که بعد از شناسایی محدودیت، گام دوم بهرهبرداری بهینه از هر آنچه که هست است، بعد بقیه اجزای سیستم رو با محدودیت موجود که حالا داره با حداکثر توان کار میکنه، بالانس میکنیم و درنهایت سعی میکنیم گرهها و محدودیتهای اون جزء رو با استفاده از خلاقیت، فنّاوری، پول یا پارتی باز و رفع کنیم! همه این چهار عمل برای هر محدودیتی که در سیستم وجود داره و ارادهای هم برای برطرف کردنش هست، از اول تکرار میشه تا تمام محدودیتها یا دستکم آونهایی که حلشدنی هستند، برطرف بشن!
بعد از حل یک مشکل یا رفع یک محدودیت، مشکلات جدیدی خودنمایی میکنند که میتونید به همان روش قبل اونها رو هم برطرف کنید.
در تمام طول این مسیر، مطمئن بشید که پشتیبانی مدیریت رو در اختیار دارید. مدیران و رهبران امروز باید به این مدلهای ذهنی و تئوریها مجهز باشند و خودشون و همکارانشون رو برای مشکلات و محدودیتهایی که یکی پس از دیگری خودنمایی میکنند، سرزنش نکنند. البته از مشاوران و کارشناسان تغییر در سازمان هم انتظار میره که این مباحث رو قبل از شروع کار برای مجموعه تبیین کرده باشند!
همونطور که هم علم میگه و هم تجربه، طبیعت کار در بهبود مستمر به همین شکل هست.
این یادداشت قبلا در اینجا منتشر شده است.