ویرگول
ورودثبت نام
Sohrab Rahimi
Sohrab Rahimi
Sohrab Rahimi
Sohrab Rahimi
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

حس کن مرا

حس کن مرا

وقتی که با تو شادم،

حس کن مرا وقتی که با تو آزادم.

حس کن مرا وقتی که بی‌تو تنهایم،

حس کن مرا وقتی که بی‌تو اسیرم.

حس کن مرا در عمقِ تنهایم،

حس کن مرا در اوجِ رهایم.

حس کن مرا آن‌وقت که تو را فریاد می‌زنم،

حس کن مرا آن‌وقت که تو را یاد می‌کنم.

صدایم را بشنو،

مرا لمس کن.

جسمم زَبَر است، اما روحم لطیف و ملایم،

به ابریشم می‌ماند، همان‌قدر نرم و لطیف.

در را باز کن (دل)،

دلم آغوش می‌خواهد،

آغوشی گرم.

بگیر مرا در آغوشت

و ببر به ساحلِ آب‌های آبی،

تا در غروبِ سرخ و بنفش،

و با شهادتِ امواجِ آبیِ دریا،

خود را به تو بسپارم.

سهراب رحیمی

دلنوشتهحرف دلشعر
۰
۰
Sohrab Rahimi
Sohrab Rahimi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید