«تردید»
«تردید»
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

(نا)داستان پر تب و تاب ما:

زندگی همیشه پر از غیر منتظره هاست. شاید همه اش را بتوان یک تصادف عجیب تلقی کرد؛ بعد از قریب به دو سال به هر دری زدن برای راضی کردن پدر سرسختش، درست در زمانی که فکر می‌کردیم به انتهای راه رسیده‌ایم و از این‌جا مانده و از آن‌جا رانده‌ شده‌ایم، ورق برگشت و بازی روزگار زیر و زبر شد. تا به خودمان آمدیم دیدیم مشغول خرید سور و سات نامزدی هستیم!
به خواب می‌مانست اما خواب نبود؛ بیدار بودم. آخر در خواب بعید است که بتوان همه چیز را این اندازه شفاف و با جزئیات مشاهده کرد؛ یک طرف من بودم که خیس عرق کنار پدرم نشسته بودم و طرف دیگر پدر و خانواده‌اش. یکی دوبار به صرافت افتادم به صورتم لَت بزنم مگر از خواب بیدار شوم. دلم نمی‌خواست بیش از این دلم به خوابی خوش باشد که قرار است به دست بیداری پاره پاره شود ...
اما هر چه می‌گذرد این رویا تمام نمی‌شود و سعی دارد به من اثبات کند که واقعیتی است تام و تمام. حالا آزمایشمان را هم داده ایم و منتظر تعیین تاریخ عقدیم. همه چیز آن‌قدر سریع و ناباورانه اتفاق افتاد که به معجزه شبیه بود.
حالا تمام اتفاقات تلخ و شیرین این دو سال جلوی چشمانمان است: دعوا‌ها، قرار‌های دزدکی، نقشه‌های گاه و بیگاه برای جلب رضایت پدرش و دلتنگی و فاصله‌ای که هنوز ادامه دارد و همچنان سر به سرمان می‌گذارد...
قرار گذاشته بودیم نجنگیده نبازیم و حالا آن‌قدر‌ها که توقع می‌رفت نجنگیده‌ایم و تقریبا می‌شود گفت برنده‌ایم!
از نسخه پیچیدن برای همه بیزارم اما معمولا داستان‌ها حرفی برای مخاطب دارند؛ ناداستان من و او (ما) شاید حرفش این باشد که:
بیایید نجنگیده نبازیم؛ حتی اگر بناست ببازیم!

پا نوشت:

من آدم دیر باوری ام؛ هنوز هم کاملا باور نکرده‌ام که بیدارم. اما گاهی یک رویای خوب هم می‌تواند بخشی از خوشبختی باشد. وانگهی خواب‌ها بسیار واقعی تر از آن‌چیزی هستند که ما فکر می‌کنیم...

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید، گفتیم که بیداریم...
"حسین منزوی"


خوابتجربهعشقامیدقصه
«تردید»یگانه راهِ «اطمینان‌بخشی» است که انسان در مسیر دستیابی به«حقیقت»می‌تواند طی‌کند...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید