نویسنده: زهرا زارع منصوری
مدت زمان لازم برای مطالعه: کمتر از 10 دقیقه
والد گرامی، زمانی که فرزند شما انجام تکالیف، مرتب کردن اتاق و .... را به تعویق می اندازد، نشان دهنده ی تعلل و پایین بودن عملگرایی در فرزند شماست.
وقتی که به جای اینکه ابتدا تکالیفش یا کارهای مهم دیگر را انجام دهد، به سراغ بازی می رود، نشان می دهد که او مهارت اولویت بندی کارها را ندارد.
زمانی که هنگام انجام تکالیف خسته می شود، مدام برای خوردن آب یا کارهای دیگر از جایش بلند می شود، در افکارش غرق می شود و یا به هر دلیل دیگر مدت زمان انجام کارهایش طولانی می شود و گاهی بی دقتی و اشتباه هم به آن اضافه می شود، یعنی او تمرکز ندارد!
همه ی این ها باعث می شود، تکالیف او به تعویق بیفتد یا به سختی و در مدتی طولانی و با جنجال و تنش انجام شود و گاهی هم دیده شده که اصلاً انجام نمی شود!
«تواناد» شما را راهنمایی می کند که چطور بدون تنش و به زبانی ساده و جذاب، راه حل این مشکلات را به فرزندتان آموزش دهید. با یادگیری تکنیک هایی که به شما ارائه میکنیم، فرزند شما به راحتی یاد میگیرد، چگونه زمان خود را مدیریت کند.
برای این کار کافی است او را با سه جانور آشنا کنید: قورباغه، میمون و مارمولک!
به همین راحتی او از این به بعد می تواند مستقل، بااعتماد به نفس و به دور از استرس، تمام فعالیت هایش را مثل یک بزرگسال مدیریت کند و خیال شما را برای یک عمر آسوده کند!
اگر حاضرید به سراغ اولین جانور میرویم:
1) قورباغه:
قورباغه نماد کارهای سخت و دشواری است که فرزند ما حتی اگر آنها را دوست هم نداشته باشد، مجبور به انجام آن هاست، چون جزو وظایف او هستند. ابتدا باید این مورد را به او یاد بدهیم که هر کس وظایفی در زندگی دارد و اگر بخواهیم به موفقیت برسیم، باید وظایفمان را به خوبی انجام دهیم، حتی اگر آن وظایف برای ما ناخوشایند باشند.
برای او مثال بیاورید تا بهتر متوجه شود، مثلاً از او بپرسید استراحت کردن راحت تر است یا سرکار رفتن؟ مسلماً پاسخ می دهد که استراحت کردن. حالا بگویید، پدرها یا مادرها هم خیلی دوست دارند همیشه استراحت کنند، اما یکی از وظایف آنها کار کردن و کسب درآمد است، پس با این که ناخوشایند است باید انجام دهند!
وقتی که با چند مثال برایش اهمیت انجام وظایف را روشن کردید، حالا به او یادآوری کنید که او هم به عنوان دانش آموز، وظیفه اش انجام تکالیف و یادگیری دانش است و مسئولیت درس خواندن و نگهداری از کتاب و دفتر و سایر وسایلش با خود اوست، برای اینکه موفق شود، باید به وظایف خود عمل کند حتی اگر برایش خوشایند نباشد.
به او توضیح دهید، فایده ی بعضی از کارهایی که دوست نداریم بعداً مشخص می شود؛ مثلاً پدر مجبور است، 30 روز تمام هر صبح به جای استراحت سرکار برود تا به درآمد ماهانه برسد و بعد بتواند چیزهایی که برای خود و خانواده اش دوست دارد، بخرد. درس خواندن و انجام تکالیف هم از آن دسته کارهای ناخوشایندی هستند که باید انجامشان دهیم تا در آینده فرد دانا، توانا و موفقی شویم.
وقتی که فرزند شما متوجه اهمیت انجام وظایفش شد و متوجه شد که خواه ناخواه بایستی آن وظایف را انجام دهد، از او سؤال زیر را بپرسید: «اگر مجبور باشی در تمام طول یک روز، فقط دو خوراکی بخوری که یکی از آنها خیلی بدمزه و یکی از آنها خیلی خوشمزه باشد و برای این کار هم فقط 10 دقیقه زمان داشته باشی، کدام را اول برای خوردن انتخاب میکنی؟» طبیعتاً، فرزند شما پاسخ می دهد، «خوراکی بدمزه! چون دوست ندارد، مزه ی دهانش تا پایان روز تلخ و ناخوشایند باشد.» از همین نکته استفاده کنید و به او بگویید که کارهای سخت هم مثل خوراکی بدمزه و یک قورباغه ی بدقواره می مانند که ما مجبور به خوردن آنها هستیم. اما آدمهای موفق مثل شما، هوشمندانه عمل می کنند، یعنی اول قورباغه شان را قورت می دهند و بعد به سراغ کارهای دوست داشتنی و مورد علاقه شان می روند!
اگر وقتی ابتدا کارهای سخت را انجام دهیم و سپس به سراغ کارهای شیرین و دوست داشتنی برویم، لذت بیشتری می بریم و خیالمان آسوده تر است.
حالا برای اینکه بتوانیم قورباغه های هر روزمان را اول وقت قورت دهیم، بهتر است هر روز برای روز بعد لیستی تهیه کنیم و نام آن را لیست قورباغه ای بگذاریم، در این لیست اسم قورباغه ها یا کارهای سخت روز بعد را می نویسیم.
اگر برنامه ی روز بعد مشخص نباشد، در هر روز قبل از این که شروع به فعالیت کنیم، قورباغه هایمان را مشخص می کنیم.
پس از طی این مراحل، فرزند شما با اولویت بندی کارها آشنا می شود و یاد می گیرد که متناسب با ارزش و اهمّیت هر کار، برای آن، زمانی اختصاص دهد.
2) میمون:
وقتی که فرزند شما شروع به قورت دادن قورباغه اش می کند، ممکن است، این تجربه را داشته باشید که بین انجام کار، گاهی به تلویزیون نگاه می کند، گاهی خوراکی می خورد و یا در افکار خود غرق می شود و به این شکل، کاری که به راحتی در کمتر از نیم ساعت انجام می شده، چندین ساعت طول می کشد و هم فرزندتان خسته و کلافه می شود و هم فرصتی برای بازی پیدا نمی کند.
بنابراین، قبل از شروع کار، برای فرزندتان توضیح دهید که بخشی از ذهن ما، شبیه یک میمون بازیگوش است که دوست دارد مدام از این شاخه به آن شاخه بپرد و هر زمان که صدایی می شنود، سریع به سمت آن می دَوَد؛ به همین دلیل هر بار که ذهن میمونی ما، حتَی برای چند ثانیه به سمت دیگری به جز کارمان برود، ذهن خردمند ما مجبور می شود به دنبالش برود تا او را برگرداند، چون چشم ها و گوش های ما تحت فرمان ذهن میمونی هستند و تا وقتی حواس ما را پرت کرده است، نمی توانیم کارمان را انجام دهیم. هر بار، بازیگوشی ذهن میمونی و پرت شدن حواس ذهن خردمند، چندین ثانیه و گاهی چندین دقیقه زمان از ما تلف می کند و باعث می شود کار ما طولانی شود و جسم مان خسته و بی حوصله گردد.
پس، باید کاری کنیم تا موقع انجام کارها، ذهن میمونی را مهار کنیم تا حواس ما را پرت نکند و تمرکزمان را بر هم نزند، برای این کار باید از تکنیک های تقویت تمرکز استفاده کنیم[1] . به فرزندتان تأکید کنید که او فرمانروای ذهن خودش است و با قدرت خودش می تواند دستور دهد تا میمون کوچولو مهار شود.
اگر کاری که قرار است فرزندتان انجام دهد، طولانی است و یا حجم زیادی دارد، به او پیشنهاد دهید که قورباغه اش را به قورباغه های کوچکتری تقسیم کند و هنگام خوردن قورباغه ها مراقب ذهن میمونی باشد تا بازیگوشی نکند و بعد از خوردن هر قورباغه ی کوچولو، کمی آب بنوشد و چند دقیقه دراز بکشد و نه کار دیگر، اینطوری خستگی جسمی او به حداقل میرسد و کارها در کوتاه ترین زمان ممکن به انجام می رسند.
با این روش فرزندتان به خوبی اهمیت تمرکز را در انجام هر کاری درک میکند.
3) مارمولک:
پس از طی دو مرحله ی بالا، کودک شما به خوبی قانع شده است که باید کارهایش را اولویت بندی کرده و قورباغه هایش را اول وقت، با تمرکز کامل و مهار کردن ذهن میمونی انجام دهد، اما ممکن است تعلل کند و برای شروع، زود اقدام نکند و همین مسئله منجر به تنش در بین اعضای خانواده شود.
در این حالت کودکمان را آگاه می کنیم که بخشی از ذهن ما، که از اجداد قدیمی مان به ما ارث رسیده است و به ذهن مارمولکی معروف است، مدام سعی می کند جلوی ما را بگیرد تا کاری انجام ندهیم!
مغز مارمولکی در واقع از تمایل انسان به بقا، نشأت میگیرد و همانطور که اجداد ما را در غار نگه می داشت تا مبادا مورد هجوم حیوانات درنده و یا آسیب دیدن در برابر حوادث و بلایای طبیعی قرار بگیرند، مراقب ما نیز، هست که مبادا از غار خود خارج شویم و کار جدید یا دشواری انجام دهیم.
برای فرزندتان توضیح دهید، اگر اجداد ما همیشه به حرف ذهن مارمولکی گوش داده بودند، هیچوقت نمی توانستند از غار خود خارج شوند و دنبال آب و غذا بگردند، هیچوقت چیزهای تازه را کشف نمی کردند و هیچ وسیله ای اختراع نمی شد و اصلاً انسانی دیگر وجود نداشت و همه در همان غار می پوسیدند و از بین می رفتند، پس، ذهن مارمولکی یک ذهن فریبکار است و در حالی که به نظر می رسد دلش راحتی و بقای ما را می خواهد، اما در واقع ما را فریب می دهد تا هیچکاری نکنیم و از هیچ کشف جدیدی لذت نبریم و درنهایت بیهوده زندگی کنیم تا پایان عمر.
به او بگویید، حالا که با این موجود آشنا شده، هر زمان که ندایی درونش گفت: «باشد برای بعد» بداند که صدای ذهن مارمولکی فریبکار است، پس اگر می خواهد زنده بماند و زندگی کند و لذت ببرد، باید فرمانروایی ذهنش را در دست بگیرد، مارمولک را شکست دهد و بلافاصله از جایش برخیزد و کارش را شروع کند.
مغز مارمولکی در واقع همان مانع ذهنی خودمان است که باعث تعلل در کارها و جلوگیری از اقدام می شود و کودکان پس از شناخت این مانع، مفهوم عملگرایی و اقدام را درک خواهند کرد.
حالا که فرزندتان با این سه مفهوم به خوبی آشنا شد، با خلاقیت و درایت خود، به شکل های مختلف و در زمان های مناسب از این مفاهیم استفاده کنید، تا تکرار و مرور زمان، مهارت مدیریت زمان را در فرزندتان نهادینه کند.
در پایان، دو نکته را در نظر داشته باشید:
1) شما به عنوان والد ابتدا خودتان بایستی به تمام مواردی که گفته شد عمل کنید و الگوی عملی برای فرزندتان باشید.
2) گاهی ممکن است تعلل بچه ها ناشی از فشار روحی و ناراحتی از موضوعی باشد، پس همیشه آن را به پای ذهن مارمولکی و تنبلی نگذارید، ابتدا مطمئن شوید، فرزندتان در شرایط روحی مناسبی باشد.
[1] برای راهنمایی در این مورد از طریق راه های ارتباطی، با ما در ارتباط باشید.
تلگرام و ایتا: @tavanad
اینستاگرام: @tavanad.zaremansuri