تیم توسعه نرمافزار تحت مدیریت مهدی در حال کار بر روی یک پروژه پیچیده است. هر فرد تیم نقشهای مختلفی را در شرایط مختلف ایفا میکند.
در نهایت، با همکاری و تلاش همه اعضای تیم، نرمافزار با کیفیت بالا و بدون باگ آماده عرضه به بازار میشود. تیم با انعطافپذیری و تغییر نقشها بر اساس نیاز پروژه، موفق به اتمام موفقیتآمیز آن میشود.نظریه نقش های تیمی بلبین
نظریه نقشهای تیمی، یکی از مباحث مهم در مدیریت و کار تیمی است که در دهه ۱۹۷۰ توسط مردیت بلبین، یک روانشناس و مشاور سازمانی، مطرح شد. این نظریه بر اساس کارکرد غیر رسمی افراد در یک گروه کاری، نُه نقش مختلف را به عنوان نقشهای تیمی تعریف کرده است که هر یک از آنها اثر مشخصی در عملکرد تیم دارند.
اگرچه برای تشکیل یک تیم موفق لازم است از هر نه نقش تعریف شده بهرهمند شویم، اما به هیچ عنوان برای تشکیل یک تیم قید و شرطی وجود ندارد. یعنی هر فرد میتواند بیش از یک نقش را در موقعیتهای مختلف ایفا کند. البته برای داشتن یک تیم با عملکرد خوب و پویا، توزیع نادرست نقشها و بیتوجهی به اهمیت نقشهای تیمی، میتواند موجب کاهش کارایی تیم و یا شکست تیم در رسیدن به هدف مشترک آن تیم شود.
برای تشخیص نقشهای تیمی که در آنها موفقتر هستیم، میتوانیم از تست بلبین استفاده کنیم. این پرسشنامه توسط موسسه بلبین طراحی شده است و به افراد کمک میکند تا نقشهای تیمی احتمالی خود که در آنها استعداد بیشتری نشان میدهند را بهتر شناسایی کنند.
نقشهای تیمی بلبین کلیشه نیستند، بلکه به عنوان الگوهایی برای درک تفاوتها و نقاط قوت و ضعف افراد در محیط تیمی عمل میکنند. درک درست از این نقشها میتواند به بهبود کارایی و همکاری در تیم کمک کند. نقشهای بلبین به گونهای طراحی شدهاند که تفاوتهای فردی را به رسمیت بشناسند و از آنها بهرهبرداری کنند. این نقشها کلی و پویا هستند، نه ثابت و محدود.
کلیشه مانند شابلون یا قالب است؛ مثلاً میگوییم شخصی بامحبت یا وفادار است. اینها کلیشهای هستند و انگار یک قالب مشخص از ویژگیها را به یک فرد نسبت میدهیم، بدون در نظر گرفتن شرایط و تغییرات ممکن.
1. پویایی و تطبیقپذیری
نقشهای بلبین: این نقشها انعطافپذیر هستند و افراد میتوانند با توجه به شرایط و نیازهای تیم، نقشهای مختلفی را بر عهده بگیرند. یک فرد ممکن است در پروژههای مختلف یا حتی در مراحل مختلف یک پروژه، نقشهای متفاوتی ایفا کند.
کلیشهها: کلیشهها اغلب صفتهای ثابتی را به افراد اختصاص میدهند و آنها را در چارچوبهای محدود و غیرقابل تغییر قرار میدهند.
برای مثال تیمی در حال توسعه یک نرمافزار جدید است و به مهلت تحویل پروژه نزدیک میشود. شاهین، که معمولاً به عنوان اجراکننده وظایف روزانه را به پیش میبرد، متوجه میشود که برخی از اعضای تیم با فشار کاری مواجه هستند. او از نقش خود به عنوان اجراکننده فراتر میرود و به عنوان یک تیمساز عمل میکند، جلسات کوتاه روزانهای را برای بررسی وضعیت روانی و فیزیکی اعضای تیم ترتیب میدهد تا اطمینان حاصل کند که همه در بهترین حالت خود کار میکنند.
2. تشویق به شناخت و بهبود
نقشهای بلبین: این نقشها به تیمها کمک میکنند تا به شناخت بهتر از تواناییها و نقاط ضعف خود برسند و از این اطلاعات برای بهبود عملکرد استفاده کنند. افراد میتوانند با کار بر روی نقاط ضعف خود، نقشهای جدیدی را به خوبی ایفا کنند.
کلیشهها: کلیشهها به جای تشویق به بهبود و رشد، افراد را در قالبهای ثابت نگه میدارند و معمول منجر به ایجاد پیشداوریها میشوند.
در همان مثال تیم توسعه نرم افزاری علی که معمولاً به عنوان تحلیلگر در تیم فعالیت میکند، در طول یک پروژه متوجه میشود که تیم در آستانه تغییر مسیر قرار دارد و اهداف جدیدی را دنبال میکند. او تصمیم میگیرد که به جای ادامه دادن نقش همیشگی خود، تمرین کند تا شک و تردید خود را کنترل کرده و نقش تیمساز را برای تیم ایفا کند. او با کمک به تیم برای پذیرش تغییرات و ارائه حمایتهای لازم، به موفقیت تیم در مسیر جدید کمک میکند.
3. تکیه بر تحلیل علمی
نقشهای بلبین: این نقشها بر اساس تحقیقات علمی و تحلیلهای روانشناختی از رفتارهای تیمی توسعه یافتهاند. آنها به دنبال بهبود عملکرد تیم از طریق درک و مدیریت بهتر تفاوتهای فردی هستند.
کلیشهها: کلیشهها اغلب بر پایه پیشفرضها و قضاوتهای سطحی و بدون پایه علمی شکل میگیرند.
در همان پروژه مهندسی نرم افزار، مدیر تیم از ابزارهای بلبین برای ارزیابی نقشهای تیمی استفاده میکند و متوجه میشود که حسین بهترین عملکرد را در نقش مبتکر دارد. او حسین را تشویق میکند تا ایدههای خلاقانهاش را به تیم ارائه دهد و در جلسات ایدهپردازی نقش اصلی را ایفا کند. این تصمیم باعث میشود تا پروژه با ایدههای نوآورانه و کارآمد پیش برود.
استفاده از نقشهای بلبین به جای کلیشهها
برای بهرهبرداری صحیح از نظریه نقشهای تیمی بلبین، میتوان اقدامات زیر را انجام داد:
1. ارزیابی منظم: با استفاده از ابزارهای ارزیابی بلبین، میتوان شناخت دقیقی از نقشهای تیمی و نقاط قوت و ضعف اعضا به دست آورد و آنها را بر اساس نیازهای تیم تطبیق داد.
تیم توسعه نرمافزار هر سه ماه یکبار با استفاده از آزمونهای بلبین، نقشهای افراد را بازبینی کرده و اعضا را بر اساس نتایج به بهترین نحو در پروژهها بهکار میگیرد. این بازبینیها کمک میکند تا تیم همیشه در بهترین حالت ممکن کار کند.
2. تشویق به انعطافپذیری: اعضای تیم باید تشویق شوند تا نقشهای مختلف را امتحان کنند و مهارتهای جدیدی کسب کنند. این کار به تیم کمک میکند تا در مواجهه با تغییرات و چالشهای جدید، انعطافپذیرتر باشد.
به عنوان مثال در یک تیم بازاریابی، اعضا به نوبت نقشهای مختلفی مثل مبتکر، منبعیاب و هماهنگکننده را تجربه میکنند تا تواناییهای جدیدی کسب کنند و در صورت نیاز جایگزین همدیگر شوند. این تمرین باعث میشود تا تیم در شرایط اضطراری بتواند به سرعت و به طور مؤثر واکنش نشان دهد.
3. بازخورد سازنده: ارائه بازخورد منظم و سازنده به اعضای تیم میتواند به بهبود عملکرد و رشد فردی کمک کند. این بازخورد باید بر پایه شناخت دقیق نقشهای تیمی و رفتارهای مشاهده شده باشد.
مثلا مدیر پروژه در یک تیم طراحی گرافیک به صورت ماهانه جلسات بازخوردی برگزار میکند که در آن اعضای تیم بازخوردهای سازندهای در مورد نقشها و عملکرد یکدیگر ارائه میدهند. این بازخوردها باعث میشود تا هر عضو بتواند نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و در جهت بهبود آنها تلاش کند.
4. آموزش و توسعه: تیمها باید به طور مداوم آموزش ببینند و برنامههای توسعه فردی و گروهی را اجرا کنند تا اعضا بتوانند نقشهای مختلف را به بهترین شکل ایفا کنند.
مثلا تیم فروش یک شرکت به طور منظم کارگاههای آموزشی برگزار میکند تا اعضا مهارتهای لازم برای ایفای نقشهای مختلف مانند منبعیاب و تیمساز را بیاموزند. این آموزشها کمک میکند تا تیم بتواند در شرایط مختلف به طور مؤثر عمل کند و به اهداف فروش خود برسد.
در نهایت، نقشهای تیمی بلبین به عنوان ابزاری برای درک بهتر و بهبود تعاملات تیمی عمل میکنند و بر خلاف کلیشهها، به شناخت و رشد فردی و گروهی کمک میکنند.
شکلدهنده (Shaper)
• ویژگیها: پویا، چالشپذیر، توانایی تحمل فشار.
• نقش: دادن حرکت به تیم و پیشبرد کارها.
• نقاط قوت: قوی در برقراری انگیزه و پویایی.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است بیش از حد انتقادی باشد.
• نقاط ضعف غیرمجاز: ایجاد تنش و ناهماهنگی در تیم.
• داینامیک رابطه: شکلدهنده میتواند با اجراکننده و کمالگرا به خوبی کار کند، زیرا آنها به پیادهسازی و بهبود کیفیت کمک میکنند. اما ممکن است با تیمساز به چالش بخورد زیرا تیمساز به حفظ هماهنگی و تعامل مثبت اهمیت میدهد.
• توصیهها: نیاز به توجه به نحوه برخورد با اعضای تیم و مدیریت استرس.
مثال: فرض کنید تیم شما در حال آمادهسازی یک محصول جدید برای عرضه به بازار است. یکی از اعضای تیم که نقش شکلدهنده دارد، همواره دیگران را به جلو هل میدهد، برای رسیدن به مهلتهای تعیینشده فشار میآورد و همیشه به دنبال راههای جدید و بهبود فرآیندها است. او ممکن است به شما و دیگران انگیزه دهد که سختتر کار کنید و پروژه را به موقع به اتمام برسانید.
کمالگرا (Completer Finisher)
• ویژگیها: دقیق، وسواسی، حساس به جزئیات.
• نقش: اطمینان از دقت و کیفیت بالای کارهای انجام شده.
• نقاط قوت: متعهد به کیفیت، دقیق در کار.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است بیش از حد نگران جزئیات باشد.
• نقاط ضعف غیرمجاز: ناتوانی در اعتماد به دیگران و تفویض کار.
• داینامیک رابطه: کمالگرا میتواند با شکلدهنده و اجراکننده به خوبی کار کند، زیرا آنها به پیشبرد کارها و اطمینان از کیفیت کمک میکنند. اما ممکن است با منبعیاب به چالش بخورد چون منبعیاب به سرعت عمل و ایدههای جدید اهمیت میدهد.
• توصیهها: باید یاد بگیرد که به دیگران اعتماد کند و کارها را به آنها تفویض کند.
مثال: در همان پروژه آمادهسازی محصول، یک عضو تیم که نقش کمالگرا دارد، مسئول بررسی نهایی محصول قبل از عرضه به بازار است. او تمام جزئیات را چک میکند، از صحت عملکرد محصول مطمئن میشود و به دیگران در تیم یادآوری میکند که هیچ نقصی نباید باقی بماند. این فرد اطمینان حاصل میکند که محصول نهایی کاملاً بینقص و آماده برای عرضه است.
اجراکننده (Implementer)
• ویژگیها: منظم، عملی، قابل اعتماد.
• نقش: تبدیل ایدهها و برنامهها به کارهای عملی.
• نقاط قوت: خوب در برنامهریزی و سازماندهی.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است در مواجهه با تغییرات مقاومت کند.
• نقاط ضعف غیرمجاز: ناتوانی در تطبیق با شرایط جدید.
• داینامیک رابطه: اجراکننده میتواند با هماهنگکننده و تحلیلگر به خوبی کار کند، زیرا آنها به سازماندهی و ارزیابی کمک میکنند. اما ممکن است با مبتکر به چالش بخورد زیرا مبتکر به ایدههای نو و خلاقیت علاقه دارد.
• توصیهها: باید بیشتر بر تطبیق با تغییرات و انعطافپذیری کار کند.
مثال: در طول توسعه محصول، یکی از اعضای تیم که نقش اجراکننده دارد، مسئولیت تبدیل طرحهای اولیه و ایدهها به مراحل عملیاتی و کارهای روزانه را بر عهده دارد. او برنامهریزی میکند، وظایف را بین اعضای تیم تقسیم میکند و اطمینان میدهد که همه کارها طبق زمانبندی پیش میروند.
تیمساز (Teamworker)
• ویژگیها: همکاریکننده، دیپلماتیک، حساس.
• نقش: تقویت روحیه تیم و جلوگیری از درگیریها.
• نقاط قوت: خوب در کار گروهی، حمایتگر.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است در تصمیمگیری قاطع نباشد.
• نقاط ضعف غیرمجاز: از مواجهه با مشکلات اجتناب کند.
• داینامیک رابطه: تیمساز میتواند با هماهنگکننده و کمالگرا به خوبی کار کند، زیرا آنها به مدیریت و بهبود کیفیت کمک میکنند. اما ممکن است با شکلدهنده به چالش بخورد زیرا شکلدهنده ممکن است تنش ایجاد کند.
• توصیهها: باید بر تواناییهای تصمیمگیری و مدیریت تعارضات کار کند.
مثال: فرض کنید در تیم شما اختلافی بر سر روش انجام یک کار پیش آمده است. عضو تیمی که نقش تیمساز دارد، با همه اعضا صحبت میکند، نظرات آنها را میشنود و سعی میکند تا توافق و همکاری بین اعضای تیم را برقرار کند. او با ایجاد محیطی دوستانه و مثبت، به تیم کمک میکند تا به جای درگیری، با هم همکاری کنند
منبعیاب (Resource Investigator)
• ویژگیها: برونگرا، کنجکاو، پرانرژی.
• نقش: شناسایی فرصتها و منابع خارجی برای تیم.
• نقاط قوت: اجتماعی، خوشبین، خوب در برقراری ارتباط با دیگران.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است زود از یک ایده یا پروژه خسته شود.
• نقاط ضعف غیرمجاز: عدم پیگیری کارها و ناتمام گذاشتن آنها.
• داینامیک رابطه: منبعیاب میتواند با هماهنگکننده و تیمساز به خوبی کار کند زیرا آنها میتوانند ایدهها و منابع جدید را با تیم به اشتراک بگذارند. اما ممکن است با کمالگرا به چالش بخورد چون کمالگرا به دقت و توجه به جزئیات اهمیت میدهد.
• توصیهها: نیاز به حمایت برای پیگیری کارها و تکمیل پروژهها دارد.
مثال: در جریان توسعه محصول، تیم نیاز به منابع یا تکنولوژیهای جدید دارد. عضو تیم که نقش منبعیاب را دارد، با جستجو و برقراری ارتباط با شرکتهای دیگر یا متخصصان حوزه، منابع لازم را پیدا میکند و آنها را به تیم معرفی میکند. او ممکن است تکنولوژیهای جدید یا شرکای بالقوهای را پیدا کند که به بهبود کیفیت محصول کمک کنند.
هماهنگکننده (Coordinator)
• ویژگیها: بالغ، مطمئن، توانایی تفویض کار.
• نقش: شفافسازی اهداف تیم و تسهیل تصمیمگیری.
• نقاط قوت: خوب در شناسایی استعدادها، قابلیت مدیریت.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است به عنوان فردی دستوری دیده شود.
• نقاط ضعف غیرمجاز: از دادن مسئولیتها به دیگران خودداری کند و بخواهد همه کارها را خودش انجام دهد.
• داینامیک رابطه: هماهنگکننده میتواند با اجراکننده و تحلیلگر به خوبی کار کند، زیرا آنها میتوانند به برنامهریزی و اجرای کارها کمک کنند. اما ممکن است با شکلدهنده تضاد داشته باشد زیرا هر دو به دنبال هدایت تیم هستند.
• توصیهها: باید بر مهارتهای تفویض کار و مدیریت تعارضات تمرکز کند.
مثال: در یک پروژه پیچیده، هماهنگکننده تیم نقش رهبری جلسات را بر عهده دارد، اهداف پروژه را به وضوح بیان میکند و مطمئن میشود که همه اعضای تیم وظایف خود را درک کردهاند. او نقش تسهیلگر را ایفا میکند و سعی میکند تا تواناییها و استعدادهای هر عضو تیم را به بهترین شکل به کار گیرد.
مبتکر (Plant)
• ویژگیها: خلاق، تخیلی، غیرمتعارف.
• نقش: ارائه ایدهها و راهحلهای جدید و نوآورانه.
• نقاط قوت: خوب در حل مسائل پیچیده، خلاق.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است در کارهای عملی کمتر توجه کند.
• نقاط ضعف غیرمجاز: ناتوانی در دنبال کردن پروژهها تا انتها.
• داینامیک رابطه: مبتکر میتواند با تحلیلگر و منبعیاب به خوبی کار کند، زیرا آنها به ارزیابی و پیادهسازی ایدهها کمک میکنند. اما ممکن است با اجراکننده به چالش بخورد چون اجراکننده به نظم و ساختار اهمیت میدهد.
• توصیهها: باید بیشتر بر پیگیری پروژهها و عملیاتی کردن ایدهها تمرکز کند.
مثال: در مواجهه با یک چالش فنی یا بازاریابی، عضو تیم که نقش مبتکر دارد، ایدههای خلاقانه و نوآورانهای را مطرح میکند. او راهحلهایی ارائه میدهد که ممکن است به ذهن دیگران نرسیده باشد و میتواند به تیم کمک کند تا از موانع عبور کند.
تحلیلگر (Monitor Evaluator)
• ویژگیها: استراتژیک، نافذ، قضاوتگر.
• نقش: ارزیابی گزینهها و اطمینان از اتخاذ بهترین تصمیمها.
• نقاط قوت: عینی، خوب در تحلیل و ارزیابی.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است بیش از حد محتاط باشد.
• نقاط ضعف غیرمجاز: ناتوانی در تصمیمگیری به موقع.
• داینامیک رابطه: تحلیلگر میتواند با مبتکر و هماهنگکننده به خوبی کار کند، زیرا آنها ایدههای جدید و رهبری را به تیم میآورند. اما ممکن است با منبعیاب به چالش بخورد زیرا منبعیاب تمایل به آزمایش ایدههای جدید دارد.
• توصیهها: باید تمرین کند تا تصمیمگیریهای سریعتر و مؤثرتری داشته باشد.
مثال: وقتی تیم باید بین چندین استراتژی مختلف یکی را انتخاب کند، عضو تیم که نقش تحلیلگر را دارد، تمام گزینهها را به دقت ارزیابی میکند، مزایا و معایب هر کدام را بررسی میکند و به تیم کمک میکند تا بهترین تصمیم را بگیرد. او بر اساس تحلیل منطقی و دادهها، راهحلهای ممکن را بررسی میکند.
متخصص (Specialist)
• ویژگیها: متعهد، متخصص در زمینه خاص.
• نقش: فراهم کردن دانش و تخصص عمیق در حوزهای خاص.
• نقاط قوت: دانش عمیق، متعهد به یادگیری.
• نقاط ضعف مجاز: ممکن است در کارهای تیمی کمتر شرکت کند.
• نقاط ضعف غیرمجاز: ناتوانی در دیدن تصویر کلی پروژه.
• داینامیک رابطه: متخصص میتواند با تحلیلگر و هماهنگکننده به خوبی کار کند، زیرا آنها به دانش و تخصص تخصصی ارزش میدهند. اما ممکن است با تیمساز به چالش بخورد چون تیمساز به تعامل و همکاری گروهی اهمیت میدهد.
• توصیهها: باید بیشتر بر توانایی کار تیمی و دیدن تصویر کلی پروژه کار کند.
مثال: در توسعه یک محصول پیچیده، عضو تیم که نقش متخصص را دارد، دانش عمیق و تخصصی خود را در حوزهای خاص مانند مهندسی یا طراحی ارائه میدهد. او به تیم کمک میکند تا مشکلات فنی را حل کنند و بهترین روشها را به کار گیرند.
امیدواریم با بدست آورد دانش نقش های تیم ، بتوانید عملکرد و کارایی تیمی خود را بهبود بدهید.
فایل pdf قابل چاپ پوستر نقش های تیم بلبین اینجاست
تیم موفقی باشید