Vahid Ravaghi
Vahid Ravaghi
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

کتابی برای درمانگران دهان و دندان کودکان و نوجوانان

معرفی ترجمه کتاب «مدیریت اضطراب و ترس در دندان‌پزشکی»

نویسنده: وحید رواقی، استادیار سلامت جامعه، دانشکده دندانپزشکی دانشگاه بیرمنگام، انگلستان

این یادداشت در شهریور سال ۱۴۰۰ در وبسایت دندانه منتشر شده است.

کتابی با نام «مدیریت اضطراب و ترس در دندان‌پزشکی» ترجمه شده است. این کتاب به دنبال ارائه راهکارهای عملی برای کنترل ترس‌ و اضطراب در کودکان و نوجوانان است. برخلاف عنوان ظاهراً تخصصی آن، این کتاب به گونه‌ای نگارش شده تا تمام درمانگران دندان‌پزشکی که با درمان کودکان سرو کار دارند از جمله دانشجویان دوره عمومی، دستیاران تخصصی و همچنین دندان‌پزشکان عمومی بتوانند از آن بهره برند. این کتاب با همکاری گروهی از استادان دندان‌پزشکی و روانشناسان فعال در انگلستان و اسکاتلند نگارش و منتشر شده است. قابل پیش‌بینی است که روش‌های معرفی شده برای رویارویی با ترس و اضطراب کودکان در این کتاب از ارزش‌های فرهنگی جامعه بریتانیا تأثیر پذیرفته باشد. از این‌رو، این کتاب می‌تواند افق‌های نوین و به گمان من روشن‌تری در برابر درمانگر ایرانی قرار دهد. به‌ویژه آنکه آموزش دندان‌پزشکی در ایران غالباً با اتکا به کتب مرجع منتشر شده توسط دندان‌پزشکان و پژوهشگران آمریکایی صورت می‌گیرد.

یکی از نکات قابل توجه، ترکیب گروه مترجمین این کتاب است. در روی جلد این کتاب نام شش مترجم دیده می‌شود که با نظارت و ویراستاری شهاب دانشور، دندان‌پزشک و تحصیل‌کرده رشته انسان‌شناسی پزشکی، این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده‌اند. شهاب دانشور در رسانه‌های نوشتاری دندان‌پزشکی و پزشکی ایران فردی شناخته‌ شده است. او نزدیک به بیست سال سابقه درمانگری دارد و زمان زیادی از فعالیت‌های بالینی خود‌ را صرف درمان کودکان کرده است. شهاب دانشور پیش از این نیز در ترجمه کتاب‌های دندان‌پزشکی و همچنین دندان‌پزشکی کودکان مشارکت داشته است. از این‌رو دیدن نام او به نام ویراستار کتابی که مستقیماً با روانشناسی کودک در دندان‌پزشکی سر و کار دارد شگفت‌آور نیست. ویژگی منحصر به فرد ویراستار این کتاب اما آن است که در قریب به ده سال گذشته بیش از هر دندان‌پزشک دیگری درباره عدالت در نظام سلامت و ارتباط علوم انسانی و پزشکی نوشته و گفتگو کرده است. در تیم شش نفره مترجمان چهار متخصص دندان‌پزشکی کودکان و یک دندان‌پزشک حضور دارند. یکی از مشکلات رایج در ترجمه‌های گروهی آن است که هر یک از مترجمین جداگانه بخشی از کتاب را ترجمه می‌کنند. در نهایت مترجمان با چسباندن این وصله‌های ناچسب، کتابی منتشر می‌کنند که فصول مختلف آن از لحاظ واژگان و ساختار شباهتی با یکدیگر ندارد. مترجمان کتاب حاضر اما هوشمندانه کوشیده‌اند تا بر این مشکل فائق آیند. آن‌گونه که از مقدمه کتاب برمی‌آید، گروه مترجمان، علاوه بر ترجمه بخش مربوط به خود، با خواندن بخش‌های دیگر و برگزاری نشست‌هایی تلاش کرده‌اند به زبانی مشترک در این کتاب دست پیدا کنند. به گمان من این مسئله بر شیوایی و روانی ترجمه این کتاب افزوده است.

این کتاب در سه بخش نگارش شده است: در بخش اول که شامل شش فصل است، ابتدا تعاریف اولیه و سپس علل پیدایش ترس و اضطراب دندان‌پزشکی در کودکان شرح داده می‌شود. در ادامه، روش‌های ارزیابی ترس و اضطراب و همچنین روش‌های کنار آمدن با آن توضیح داده می‌شود. برخلاف آنچه در نگاه اول ممکن است به نظر آید، خواندن بخش اول کتاب برای درمانگرانی که به دنبال آموختن روش‌های بالینی هستند دشوار و کسالت‌آور نیست. بخش دوم کتاب اما اختصاصاً به آموزش روش‌های کاربردی برای درمان کودکان مضطرب می‌پردازد. بخش دوم کتاب در هفت فصل روش‌هایی نظیر کنترل رفتاری بدون دارو، به‌کارگیری مهارت‌های ارتباطی و هیپنوتیزم را توضیح می‌دهد. بخش سوم این کتاب اما تنها یک فصل دارد و با دو بخش پیشین تا اندازه‌ای متفاوت است. در این فصل با عنوان «خدمات کودک محور: به رسمیت شناختن حقوق کودک»، نویسندگان به ضرورت مشارکت کودکان در تصمیم‌گیری درباره درمان‌های دندان‌پزشکی می‌پردازند. اگرچه مدت‌هاست در علوم پزشکی ضرورت درنظرگرفتن دیدگاه بیمار در تصمیم‌گیری مورد تأکید قرار گرفته، اما مشارکت دادن بیماران کودک در این فرآیند از اتفاقات جدید در حوزه‌ دندان‌پزشکی کودکان است.

واقعیت آن است که دورانی که در آن گروهی درمانگر و پژوهشگر در دانشگاه و آزمایشگاه بدون مشارکت بیماران دارو یا درمانی ابداع کنند رو به پایان است. بسیاری از مؤسسات پژوهشی غربی در سال‌های اخیر تنها از پژوهش‌هایی حمایت می‌کنند که بیماران در کنار درمانگران و پژوهشگران در طراحی پژوهش‌های سلامت نقش داشته باشند. این نگاه پیش‌رو در تضاد آشکار با دیدگاه پدرسالاری در حرفه پزشکی است که بر اساس آن درمانگر به خود اجازه می‌داد و می‌دهد ابتلای بیمار به سرطان را، با همدستی نزدیکان او تا زمان مرگ از بیمار پنهان کند. گرفتن دست و پای کودک و یا دست گذاشتن روی دهان کودک برای تسلیم و وادار کردن او به همکاری نمونه‌ای از این دیدگاه رو به افول در دندان‌پزشکی است. نگاهی که درمانگر به جای بیمار در مرکز تصمیم‌گیری قرار دارد. این نگاه پدرسالار و واپس‌گرا در حرفه پزشکی در این کتاب گاهی تلویحاً و گاهی صراحتاً مورد نقد قرار گرفته‌ است. برای مثال در یکی از فصول این کتاب نویسنده روایتی شخصی از شیوه فعالیت درمانی خود را این‌گونه بیان می‌کند:

«کودکان به من میگویند که بدترین جنبه در مورد خاطرات بدشان در مورد بی‌حسی موضعی این است که به آن‌ها دروغ گفته شده یا وقتی آن‌ها در مورد تزریق سؤال می‌کنند سرنگ پنهان شده یا هنگام دریافت تزریق، سرنگ پایین و سر کودک محکم نگاه داشته شده است. من همیشه حقیقت را میگویم و با کودک و والدینشان تمرین می‌کنم تا توانایی طبیعی کودک برای کنار آمدن با تزریق تقویت شود. من هرگز به خودم اجازه ندادم که فکر کنم محدود نگه‌داشتن سر کودک یا دروغ گفتن به آن‌ها در مورد تزریق در کوتاه یا بلندمدت به نفع کودک است»

نگاه کودک محور نگاهی است که جای خالی آن در گونه‌ای از آموزش دندان‌پزشکی که در آن دندان‌پزشک حاکم مطلق دهان است احساس می‌شود. به‌ویژه آنکه برخی کتب مرجع دندان‌پزشکی کودکان که در ایران مورد استناد قرار می‌گیرند تا سالیان اخیر روش‌هایی نظیر محدودیت فیزیکی کودکان را شرح داده‌اند. این کتاب‌ها در مواردی حتی گذاشتن دست روی دهان کودک برای تشویق و در واقع تهدید کودک به همکاری تلویحاً تائید می‌کردند. در کتاب حاضر یعنی کتاب «مدیریت اضطراب و ترس در دندان‌پزشکی» اما هیچ نشانه‌ای از این روش‌های نامطلوب به چشم نمی‌خورد. از این‌رو اهدای ترجمه این کتاب به روناک رضایی زاده و امیرعلی ترابی، دو کودک سه ساله که به دلیل استفاده از این روش‌های منسوخ توسط یک دندان‌پزشک تربیت شده در نظام آموزش دندان‌پزشکی درمان‌محور ایران در شهر اراک جان خود را از دست دادند و دچار معلولیت شدند کاملاً با روح حاکم بر این کتاب همخوانی دارد.

آشنایی با این نگاه نوین کودک‌محور، به گمان من، برای دندان‌پزشک ایرانی به دلایل خاص اجتماعی و سیاسی اهمیت بیشتری دارد. بیشتر دندان‌پزشکان فعلی ایران، دوران کودکی خود را در دهه‌های شصت و هفتاد شمسی گذرانده‌اند. به دلیل شرایط سخت و تلخ اجتماعی و سیاسی آن روزگار که تاکنون نیز به شکل دیگری ادامه یافته، بسیاری از ما کودکان آن دوران که حالا لباس درمانگری پوشیده‌ایم، نقض حقوق کودکی و نوجوانی را تجربه کرده‌ایم. در غیاب آمار و ارقام قابل استناد، می‌توانیم ادعا کنیم گروه قابل توجهی از ما کودکان آن روزگار در خانه و مدرسه مورد خشونت‌های کلامی، روانی و حتی گاهی آزار جسمی قرار گرفته‌ایم. اجبار به شرکت در یک مهمانی پرسروصدای خانوادگی یا برنامه کسالت‌آور صبحگاهی، تحمیل سازمان‌یافته سبک پوشش و آرایش از زمان خردسالی و محدودیت در معاشرت با دوستان بخشی از آزارهایی است که بسیاری از ما کودکان و نوجوانان آن روزگار در خانواده و مدرسه با آن دست و پنجه نرم کرده‌ایم. رفتارهای تحقیرآمیز مدیران و مربیان نظام آموزشی سرکوبگر نیز مثال‌هایی از نقض حقوق کودکی نسلی است که اینک در دهه سوم و چهارم زندگی لباس درمانگری بر تن کرده است. شاید اگر فرصتی در اختیار ناقضان حقوق کودکی نسل ما قرار داده می‌شد تا پاسخگوی رفتار خود باشند می‌گفتند این آداب تربیتی وقیحانه نه برای آزار و اذیت ما کودکان و نوجوانان، بلکه با حسن نیت، برای تأمین مصلحتی بالاتر و ساختن آینده‌ای بهتر برای ما انجام شده است.

ما ارتباط این تجربه نقض حقوق کودکی نسل ما با یادداشتی درباره کتابی با موضوع ترس و اضطراب کودکان در دندان‌پزشکی چیست؟ این مقدمه طولانی را گفتم تا در اینجا سؤالاتی را مطرح کنم. آیا ما دندان‌پزشکان و پزشکان حق داریم با همان استدلال مدیران و معلمان سرکوبگر نظام آموزشی ایران، به خاطر آنچه مصالح کوتاه یا درازمدت کودک قلمداد می‌کنیم کودکی را فریب داده یا او را وادار به انجام درمانی کنیم که در مواردی نیز اهمیت چندانی ندارد؟ آیا این کودکان در سال‌های آینده همان‌گونه که ما ناقضان حقوق کودکی‌مان را مورد پرسش و نقد قرار می‌دهیم ما را محکوم نخواهند کرد؟ حقیقت آن است که برای این سؤالات پاسخ روشنی ندارم اما گمان می‌کنیم مطرح شدن حقوق کودک به عنوان یک فصل مجزا در یک کتاب دندان‌پزشکی می‌تواند نقطه شروع خوبی برای فکر کردن به این سؤالات باشد.

در پایان لازم است یادآوری کنم قصد نداشتم در این یادداشت در مورد واژه‌گزینی یا ترجمه عبارات تخصصی سخن بگویم. از این‌رو بحث در این زمینه را به دیگر خوانندگان و نویسندگان این کتاب می‌سپارم. تنها به ذکر یک نکته اکتفا می‌کنیم. مترجمان برای عبارت «ترس و اضطراب دندان‌پزشکی» که بارها در سرتاسر کتاب تکرار شده از عنوان اختصاری آن به انگلیسی استفاده کرده‌اند. شاید مترجمان و ویراستار قصد داشته‌اند با استفاده از این عبارت اختصاری خواندن کتاب را آسان‌تر کنند. به گمان من اما استفاده از عبارت فارسی «ترس و اضطراب دندان‌پزشکی» به جای عبارت اختصاری انگلیسی می‌توانست خواندن کتاب را برای خوانندگانی که نسبت متون آمیخته فارسی و انگلیسی حساسیت دارند دل‌پذیرتر کند. هرچند این تصمیم آسیبی به محتوا یا فهم و خوانش کتاب نزده‌ است.

دندانپزشکیسلامتاضطرابترسکودکان
پژوهشگر سلامت و دندانپزشکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید