به بخش دوم مقاله بررسی روانشناختی کتاب محدودیت صفر خوش آمدی. این بخش هیجانانگیزترین بخش از تحلیل روانشناختی است که به آن رسیدم، شاید به این دلیل که خودم عاشق رویکرد وجودی هستم. به نظر من، فلسفه وجودگرایی یا اگزیستانسیالیسم یکی از بهترین فلسفههایی است که میتواند وجود داشته باشد. شاید اگر تو هم با این نظریه آشنا شوی، مانند من شیفته آن شوی!
اگر اتفاقی (البته به ظاهر اتفاقی) در این صفحه فرود آمدی، لازم است بخش اول این مقاله را در لینک زیر بخوانی:
شباهت روش پاکسازی هواپونوپونو و روشهای رواندرمانی چیست؟ (مقاله اول)
خب در باب بحث جذاب بررسی تطبیقی هواپونوپونو و اگزیستانسیالیسم، باید بگویم با تعمق درباره مفاهیم وجودگرایی، چیزی که برای من آشکار شد این بود که فلسفه هواوپونوپونو به نوعی درمانِ وجودی است.
به گفته جرالد کُری (روانشناس و نویسنده کتاب نظریه و کاربست مشاوره و رواندرمانی)، درمان وجودی بیشتر یک شیوه تفکر است تا سبک خاصی از رواندرمانی. در حقیقت، درمان وجودی یک رویکرد فلسفی است نه شیوه درمانی.
باید بگویم درک مضامین فلسفه اگزیستانسیالیسم یا وجودگرایی کمی دشوار است اما من به لطف آموزشهای ارزشمند استادان بزرگی توانستم این فلسفه را به سادگی درک کنم و حالا به تو هم انتقال میدهم. قول میدهم طوری بگویم که برایت گیجکننده نباشد.
بهتر است از مفاهیم اساسی وجودگرایی شروع کنیم. فرض بنیادی وجودگرایی این است که ما قربانی شرایط نیستیم و همان کسی هستیم که تصمیم میگیریم باشیم.
اروین یالوم، درمانگر وجودی معاصر میگوید، «وقتی افراد از نقش خود در آفریدن وضعیت نامساعد زندگی خویش آگاه میشوند، میفهمند فقط خودشان هستند که قدرت تغییر دادن این شرایط را دارند.»
بر اساس فلسفه اگزیستانسیالیسم، ابعاد اصلی ماهیت انسانی عبارتند از توانایی برای خودآگاهی، آزادی و مسئولیت، تلاش برای هویت و رابطه با دیگران، جستجوی معنا، اضطراب به عنوان شرط زیستن و آگاهی از مرگ و نیستی.
در این بین، بیشترین تشابه هواپونوپونو و وجودگرایی، تأکید و تمرکز آنها بر مسئولیتپذیری، خودآگاهی و زندگی را کامل زیستن یا همان حضور در لحظه حال است. علاوه بر «مسئولیتپذیری، حضور در لحظه حال و خودآگاهی»، عشقورزی بی قید و شرط و اتصال به اولوهیت (خدای درون) هم از ارکان اصلی فلسفه هواوپونوپونو هستند.
با توجه به اینکه هواپونوپونو میگوید همه چیز در درون ماست و ما مسئول هر چیزی هستیم که تجربه میکنیم، پس مسئولیتپذیری اولین و بزرگترین تشابه بین این فلسفه باستانی و فلسفه وجودگرایی است. از دیدگاه اگزیستانسیالیم، پذیرفتن مسئولیت، شرط اصلی تغییر است. سرزنش دیگران به خاطر مشکلات یعنی فرار از مسئولیت و این یعنی باقی ماندن در مشکلات یا به قولی درمان نشدن.
در واقع، وجودگرایی بر این باور است که انسان نقش مهمی در شکل دادن سرنوشت خود دارد. با تکیه بر این باور، ما انسانها به خاطر این آزادی، وظیفه داریم مسئولیت هدایت زندگی خود را به عهده بگیریم.
ژان پل سارتر میگوید ما همواره با این انتخاب روبرو هستیم که قرار است چه آدمی شویم. حقیقت این است که ما محصول انتخابهای خودمان هستیم.
از طرفی، فلسفه هواپونوپونو میگوید همه چیز در درون ما روی میدهد؛ ما تنها کسی هستیم که میتوانیم تغییر ایجاد کنیم چون ما تنها حقیقت زندگی خود هستیم. و همین امر، ضرورت برخورداری از بالاترین درجه مسئولیتپذیری را برای ما ایجاب میکند.
اینجا جایز است که ارتباط بین مسئولیتپذیری و خودآگاهی را هم برایت باز کنم. وجودگرایی، خودآگاهی را سنگبنای آزادی و مسئولیت میداند. یعنی هر چقدر خودآگاهی بیشتری داشته باشیم، مسئولیت بیشتری برای تغییر متوجه ماست. همین امر در هواوپونوپونو اینگونه مطرح است که هر چقدر مسئولیت بیشتری بپذیریم، تمرکز بر درون و خودآگاهی ما بیشتر خواهد شد.
تمرکز بر درون از طریق خودآگاهی یعنی تمرکز بر این سؤال که «ما باید چه تغییری در خودمان بدهیم تا دنیای بیرونمان تغییر کند؟» و این تمام داستان هواپونوپونو است: «چه چیزی در درون من هست که باید از آن رها شوم و شرایط بهتری را تجربه کنم؟» به قول جو ویتالی، نویسنده کتاب محدودیت صفر، هواپونوپونو اساساً قدمی است برای بیداری. و بیداری چیزی نیست جز خودآگاهی.
حواسم به طولانی بحث هست. اجازه بده قبل از اینکه به جای مقاله یک کتابچه بنویسم، تشابه مضامینِ کلی وجودگرایی و فلسفه هواپونوپونو را به صورت جملات قصار بیان کنم. پس بشنو از وجودگرایی و هواوپونوپونو چون حکایت میکند.
📷 وجودگرایی: میخواهم بین رنجها و فرصتهای زندگی انسان تعادل ایجاد کنم.
📷 هواپونوپونو: رنجها و مشکلات فرصتی هستند تا ما را از ناخالصیها، عدم تعادل و عدم انسجام درونی رها کنند.
📷 وجودگرایی: از آنجایی که ما روی زمین زندگی جاودانه نداریم، پس زندگی را کاملاً زیستن وظیفه ماست. این یعنی از لحظهلحظه زندگی استفاده کنیم و به عبارتی، در لحظهها حضور داشته باشیم. درگیری ذهنی و احساسی با خاطرات گذشته، ما را از حضور در زمان حال باز میدارد.
📷 هواوپونوپونو: تنها حقیقت زندگی، لحظه حال است. لحظه حال یعنی معجزه. وقتی از افکار و خاطرات دردآلود گذشته رها شویم، میتوانیم لحظهها را همانطور که هستند زندگی کنیم نه آنطور که ذهن آلوده به دردِ ما میگوید.
📷 وجودگرایی: ما آزادی انتخاب داریم؛ میتوانیم برای تغییر کردن یا نکردن تصمیم بگیریم. ما میتوانیم اعمال خود را انتخاب کنیم و در خلق سرنوشت خود نقش داریم. آگاهی از حق انتخاب، باعث مسئولیتپذیری بیشتری در برابر پیامدهای انتخابهایمان میشود.
📷 هواپونوپونو: ما مقصر نیستیم اما مسئولیت اصلاح شرایط با ماست چون این زندگی ماست. پاکسازی یعنی پذیرفتن مسئولیت هر ناخوشایندی که در زندگی ماست برای خلق وضعیتی خوشایندتر. فقط ما هستیم که باید برای حل هر مشکلی که تجربه میکنیم هر کاری که از دستمان برمی آید انجام دهیم. هیچ کس مسئول حل کردن مشکلات ما نیست. فقط ما هستیم که مسئولیم.
📷 وجودگرایی: ما در معرض پوچی و بیمعنایی هستیم. ویژگی بارز انسان تلاش برای درک معنا و هدف زندگیست. ویکتور فرانکل به عنوان یک وجودگرا میگوید، انسان با پذیرفتن درد و رنج و درک عشق میتواند به ارزش معنوی برسد. معنویت یعنی معنا داشتن.
📷 هواپونوپونو: ما متولد شدهایم تا با رهایی از ناخالصیها و عدم تعادل درونی، به منبع هستی متصل شده و همه چیز و همه کس را بدون قضاوت و با چشم عشق ببینیم، همانگونه که خالق میبیند. هدف زندگی ما، پاک شدن برای عشقورزی بی قید و شرط و تجربه وضعیت صفر و خداگونه است.
📷 وجودگرایی: ما اساساً تنها هستیم اما از فرصت ارتباط با دیگران نیز برخورداریم.
📷 هواوپونوپونو: ما تنها حقیقت زندگی خودمان هستیم. تنها آمدهایم و تنها میرویم. ما دادههای مشترکی باهم داریم که باید پاک کنیم. پاکسازی از طریق تعامل با دیگران ما را رها میکند. در حقیقت، برخورد با هر انسانی که احساسات خاصی را در ما ایجاد میکند، فرصتی برای به تعادل رساندن جنبهای از وجود ماست که با پاکسازی میسر میشود.
📷 وجودگرایی: گرچه انسان نمیتواند برخی رویدادها را در زندگی خود تغییر دهد اما میتواند دیدگاه و واکنش خود را به آنها تغییر دهد.
📷 هواپونوپونو: پاکسازی افکار و احساسات منفی نسبت به وقایع زندگی باعث رسیدن به پذیرش، آرامش و قدرت درونی میشود.
📷 وجودگرایی: انسان محکوم به آیندهای شبیه گذشته نیست زیرا میتواند از گذشته درس بگیرد و آینده را تغییر دهد.
📷 هواپونوپونو: رهایی از درونیاتِ قبلی باعث خلق تجربیات جدید میشود.
📷 وجودگرایی: هدف من، بالا بردن خودآگاهی است. خودآگاهی یعنی تمرکز بر خویشتن و دنیای درونی و یا به عبارتی، جستجوی ریشه تمام آشفتگیها در درون.
📷 هواوپونوپونو: من به عنوان راهی برای پاکسازی دنیای درونی به منظور برطرف کردن مشکلات بیرونی و آشفتگیهای درونی عمل میکنم. همه چیز در درون ماست.
📷 وجودگرایی: میخواهم به افراد کمک کنم تا اصالت یا همان آگاهی از خویشتن را تجربه کنند. اصالت و آگاهی از خویشتن را میتوان نزدیک شدن به خودِ حقیقی و زیستن بر اساس ارزشهای واقعی خویش دانست.
📷 هواپونوپونو: پاکسازی، فرد را با رهایی از ناخالصیهای درون، برای اتصال به منبع و خودِ حقیقی و خداگونه آماده میکند.
📷 وجودگرایی: ارتباط با خویشتن، راهی برای اصیل زیستن است.
📷 هواپونوپونو: ارتباط درونی مهمترین ارتباط انسان در زندگی است. به همین دلیل، فرد از طریق رهایی از موانع درونی به آشتی و صلح با خویشتن حرکت میکند.
و حالا سری بزنیم به چهرههای شناخته شده وجودگرایی و بخوانیم از انطباق عقاید آنها با مبانی فلسفه هواوپونوپونو.
شالوده فلسفی رواندرمانی وجودی امروز، تحت تأثیر چند شخصیت مهم قرار داشت. اینجا میتوانی خلاصه ای از نگرش اصلی هر یک از این شخصیتهای تأثیرگذار و سازگاری آن با فلسفه هواپونوپونو را ملاحظه کنی.
کییِرکگارد (۱۸۱۳-۱۸۵۵)، که به پدر فلسفه وجودی هم معروف است، انسان شدن را یک پروژه میدانست یعنی کاری در حال تکمیل شدن. او بر این باور بود که تکلیف ما این نیست که بدانیم کیستیم بلکه تکلیف این است که خودمان را بسازیم.
در هواپونوپونو، مشکلات نماینده ناخالصیهای درون ما هستند که ما را دعوت به رهایی و پاکسازی میکنند. بر اساس این فلسفه، پاکسازی یا فرآیند رهایی تا لحظه مرگ ادامه دارد چون انسان هر لحظه در حال تجربه کردن است و همیشه چیزهایی برای رها شدن دارد. و محصول نهایی این فرآیند مادامالعمر، خودیابی، حضور در لحظه، سکون و اتصال به حقیقتِ هستی است یعنی همان خودسازی که کییِرکگارد از آن صحبت کرد.
فردریش نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) انسان را مخلوقی با اراده میدانست که میتواند خودش را با رنجهایش قویتر کند. او یک وجودگرای خداناباور بود که برای نیروی اراده انسان ارزش قائل بود. نیچه رنج را ستایش میکرد چون رنجها قدرت ساختن انسان را دارند. حتماً این جمله معروف او را شنیدهاید که میگوید «دردی که مرا نکشد، قویترم میکند.»
در هواپونوپونو، تنها اقتدار زندگی خودمان هستیم. ما هر لحظه میتوانیم با اراده به رهایی از خاطرات دردآور و افکار رنجآلود، ورق را برگردانیم.
مارتین هایدگر (۱۸۸۹-۱۹۷۶)، وجودنگر پدیدارشناختی، برداشتی را از انسان فراهم میکند که بر رویدادهای گذشته تمرکز ندارد بلکه افراد را برانگیخته میکند تا به آینده، به تجربیات اصیلی که قرار است روی دهند بنگرند.
هواپونوپونو منشأ تمام مشکلات را گیر کردن در گذشته و خاطرات دردآور آن میداند که ما را از حضور در وضعیت صفر و خالص در اتصال به منبع الهی و تجربه معجزهها باز میدارند.
مارتین بابر (۱۸۷۸-۱۹۶۵) بر اهمیت حضور یعنی احساس مسئولیت در زمان حال تأکید داشت.
هواوپونوپونو میگوید هر وقت که مشکلی پدیدار میشود، شما هم به عنوان بخشی از آن مشکل، در برطرف کردن آن مسئولیت دارید. همین حالا، شما در حال تجربه آن هستید و شما باید آن مسئله را در دنیای خود برطرف کنید.
لودویگ بینزوانگر (۱۸۸۱-۱۹۶۶)، تحلیلگر وجودی، با تأکید بر آزادی و مسئولیت انسان گفت با اینکه کنترل شرایطِ بیرون از توان ما خارج است اما این امر ما را از قید مسئولیت انتخابهای خود و برنامهریزی برای آینده خلاص نمیکند.
جمله معروفی در کتاب محدودیت صفر هست که میگوید، «تقصیر تو نیست اما مسئولیت با توست». شما در به وجود آمدن مشکلات مقصر نیستید اما آزاد هستید که انتخاب کنید این شرایط باقی بماند یا مسئولیت را بر عهده گرفته و برای اصلاح امور کاری انجام دهید.
ژان پل سارتر (۱۹۰۵-۱۹۸۰)، فیلسوف وجودگرا و رماننویس نامی، آزادی بسیار زیادی را برای انسان قائل بود. او بر این باور بود که ما محکوم به آزادی هستیم. انتخاب کردن به معنی متعهد شدن است. این مسئولیت، روی دیگر آزادی است. او معتقد بود مهم نیست چه بودهایم، هر لحظه میتوانیم تصمیم بگیریم که اوضاع را عوض کنیم. او گفت ما از این نظر که سرنوشت، شرایط زندگی و مشکلات خود را به وجود میآوریم، خالق زندگی خود هستیم.
هواپونوپونو میگوید ما با رهایی از خاطرات گذشته و احساساتی که انرژی ما را تیره و تار کردهاند، تجربهها و زندگی تازهای خلق میکنیم. از آنجایی همه چیز در درون ماست و دنیای بیرون، انعکاس دنیای درون ماست پس ما خالق زندگی خود هستیم.
خب بررسی روانشناختی من از کتاب محبوبم محدودیت صفر به پایان رسید. چطور بود؟ برای من که بسیار جذاب بود وقتی دیدم بومیانی که در دل اقیانوسها زندگی میکردند، مفاهیمی را میدانستند و به کار میگرفتند که سالها بعد توسط فیلسوفان و روانشناسان بزرگ تاریخ کشف و مطرح شدند.
پی بردن به انطباق مفهومی هواپونوپونو و نظریههای روانشناختی، اعتبار و سودمندی کتاب محدودیت صفر را بیشتر آشکار میکند. امیدوارم تو هم از آن دسته افراد باشی که به دنبال آگاهیهای ناب هستند و برای روشن کردن ذهن و دل و زندگی خودت و دیگران اشتیاق داشته باشی.
از شنیدن دیدگاه و نظرات تو هم خوشحال خواهم شد.
آرامشی ورای درک بشر برایت آرزو میکنم❤️
برای ارتباط با من، میتوانی به صفحه اینستاگرامم قدم رنجه کنی:
https://www.instagram.com/vdakarami/