وکلای خوب
وکلای خوب
خواندن ۱ دقیقه·۴ روز پیش

رویارویی قاطعانه نگار - قسمت پنجم حق سکوت

نامه اخطار قانونی، مثل بمب توی شرکت صدا کرد. صبح روز بعد از دریافت نامه، سعادت با چهره‌ای برافروخته وارد دفتر شد.

"خانم محمدی! لطفاً تشریف بیارید دفتر من."

نگار نفس عمیقی کشید. این لحظه رو پیش‌بینی کرده بود. ستار بهش گفته بود که باید محکم باشه.

"شما..." سعادت نامه رو روی میز کوبید. "چطور جرأت کردید از من شکایت کنید؟"

"من فقط دارم از حق قانونی خودم دفاع می‌کنم."

"حق قانونی؟" سعادت پوزخندی زد. "می‌دونید این کار چه عواقبی برای آینده کاری شما داره؟"

"بله، می‌دونم. و می‌دونم که این حرف شما هم مصداق تهدیده و می‌تونه به پرونده اضافه بشه."

سعادت مات و مبهوت نگاهش کرد. این نگار جدید رو نمی‌شناخت.

"وکیلتون خوب بهتون یاد داده چی بگید..."

"آقای سعادت، من نمی‌خوام این موضوع کش پیدا کنه. فقط می‌خوام به شرایط عادی برگردیم. حقوق کامل، بدون فشار و تبعیض."

"و اگه قبول نکنم؟"

"در اون صورت، پرونده به اداره کار میره و همه چیز رسمی میشه."

همون شب، نگار همه ماجرا رو برای ستار تعریف کرد.

"عالی بود." ستار سری تکون داد. "دقیقاً همونطور که باید رفتار کردید. حالا منتظر می‌مونیم ببینیم واکنششون چیه."

دو روز بعد، معاون منابع انسانی شرکت تماس گرفت:

"خانم محمدی، می‌خواستیم برای یه جلسه دوستانه دعوتتون کنیم. با حضور وکیلتون البته..."

ستار لبخندی زد: "شروع خوبیه. وقتی طرف مقابل پیشنهاد مذاکره میده، یعنی متوجه شده که راه درستی نمیره."

نگار با تردید پرسید: "یعنی تموم میشه؟"

"نه به این سادگی. اما این اولین قدم برای احقاق حق شماست. و مهمتر از اون، شما به خیلی‌ها نشون دادید که می‌شه در برابر زورگویی ایستاد."

ادامه دارد...

⬅️لینک به قسمت 4➡️ ⬅️لینک به قسمت 6➡️

منابع انسانیتوانمندسازی زنانعدالتحقوق زنان
«وکلای خوب» با تیمی از وکلای متخصص در حقوق خانواده، کارگری و مشاوره‌ حرفه‌ای، به شما کمک می‌کند با اطلاعات به‌روز، بهترین تصمیمات قانونی را بگیرید. دسترسی به مقالات و مشاوره در vokalakhub[.]com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید