کمیل امینی
کمیل امینی
خواندن ۸ دقیقه·۱۰ روز پیش

کمال گرایی چیه؟

کمال گرایی یعنی گرایش و تمایل ما به کامل، بهترین و بی نقص بودن.


من باید همیشه 20 بشم، من باید بهترین لباس رو بپوشم، من باید بهترین موبایل رو داشته باشم، من توی کارهام نباید اشتباه کنم، من که دارم راجب موضوعی مینویسم باید بهترین متن ممکن رو بنویسم، من که دارم نقاشی میکشم باید تمام و بهترین ابزارها برای نقاشی رو داشته باشم و بهترین نقاشی رو بکشم، من که میخوام پیج کاری بزنم باید همه چیو مو به مو برنامه ریزی کنم و بهترین پیج رو داشته باشم و ...

شخص کمال گرا در برابر اشتباه و شکست بسیار آسیب پذیره و توان تحمل اونهارو نداره، معیار و استانداردهای بالا و غیرواقع بینانه برای خودش در نظر میگیره، تفکر یا همه یا هیچ داره، به نکات مثبت خودش توجه نمیکنه و ممکنه به دیگران آسیب بزنه.(لازم به ذکر هست که بگم یک دسته ای از کمال گراها هستند که اهداف واقع بینانه دارند و در برابر اشتباه انقدر آسیب پذیر نیستن، اما من دارم راجب کمال گرای غیرواقع بینانه صحبت میکنم)


نتیجش چی میشه؟

وقتی در برابر اشتباه و شکست بیش از حد آسیب پذیره، دائما مضطرب هست که نکنه اشتباه کنم؟، نکنه بهش نرسم؟، نکنه اونجوری که میخوام پیش نره؟ و این اضطراب میتونه منجر به رفتار های وسواس گونه بشه، مثلا دائما لباسش رو مرتب میکنه که توی مصاحبه کاری خوب به نظر برسه. همچنین ایده های جدید و خلاقیت رو در خودش کور میکنه چون میترسه که شکست بخوره.

وقتی معیار های بالا و غیرواقع بینانه برای خودش در نظر میگیره، چون نمیتونه انتظارات خودش رو براورده کنه، مدام خودش رو انتقاد و سرزنش میکنه که چرا نتونستم؟ چرا انقدر من احمقم؟ چرا به جای 20، 19 شدم؟. به بیان دیگه به خودش حق نمیده که ممکنه اشتباه کنه و در نظر نمیگیره که ممکنه شرایط طبق خواسته هاش نباشه.

وقتی تفکر یا همه یا هیچ داره، منتظر هست همه چیز کاملا و دقیق آماده بشه تا کارش رو شروع کنه پس مدام کارهاشو به تعویق میندازه و اهمال کاره.

وقتی به نکات مثبتش توجه نکنه، باعث میشه نگاه غیرواقع بینانه به خودش داشته باشه و توجه خودش رو معطوف به نقص هاش کنه و دائما خودش رو تحقیر کنه.

وقتی میگم به دیگران آسیب میزنه، منظور اینه که تمام افکار و توقعات افراطی که نسبت به خودش داره، نسبت به اطرافیانش هم داره و کاملا به خودش حق میده که اونهارو سرزنش کنه.مثلا برای اینکه یک کار گروهی بر اساس خواسته هاش پیش بره مدام هم تیمی هاش رو کنترل میکنه و سرشون داد میزنه.(معمولا کمال گراها مقاومت زیادی در برابر کار گروهی دارند)

کمال گراها دو دسته هستند، کمال گرای فعال و کمال گرای منفعل. اونایی که فعال هستند مدام برای اون هدف والا و غیرواقع بینانه تلاش میکنند و تمام زندگیشون رو وقف اون هدف میکنن، هیچوقت از خودشون راضی نیستن، مدام مضطربن و خودشون رو سرزنش میکنند و همیشه یه چیزی بالاتر و بزرگتر هست که باید بهش برسن.(پس وقتی دیدید کسی دستاورد بزرگی داره، سریع نتیجه نگیرید که خوشحال و خوشبخته، ممکنه یک کمال گرایی باشه که هیچوقت از خودش راضی نباشه)

اما کمال گراهای منفعل، از ترس اینکه شکست بخورن یا اشتباه کنند کلا هیچ چیزیو شروع نمیکنن، در منطقه امن خودشون هستند و از منفعل بودن خودشون بیزارن.

نکته جالب اینه که هر دوی این کمال گراها در برابر یک محرک ناشناخته و جدید بسیار آسیب پذیرن و توان تحملش رو ندارن اما واکنش های متفاوتی در برابرش دارن: کمال گرای فعال میچسبه بهش و تمام تلاشش رو میکنه که همه چیز رو کنترل کنه و برنامه ریزی کنه و کمال گرای منفعل کلا ازش فاصله میگیره و اجتناب میکنه.


حالا چرا آدم ها کمال گرا میشن؟

تصور کنید کودک هستید و در خانواده ای زندگی میکنید که مدام سرزنش میشید، با دیگران مقایسه میشید، دستاورد های دیگران مثل پتک به سرتون میخوره، هیچوقت خانواده از شما راضی نیست و هر کاری میکنید و هر دستاوری به دست میارید، باز هم مورد سرزنش قرار میگیرید یا همچنان از شما راضی نیستند. طبیعتا واکنش شما نمیتونه چیزی جز احساس ناکافی بودن و شرم باشه. شما خودتون رو انسان بدی تلقی میکنید که حتی با به دست آوردن دستاورد هم مورد سرزنش قرار میگیره و خانوادش رو راضی نمیکنه.

بله، شما از همون کودکی یاد میگیرید که برای کافی بودن و انسان خوب بودن، نه تنها نباید اشتباه کنید، بلکه باید به بهترین دستاورد ممکن برسید تا دیگه مورد سرزنش قرار نگیرید. سیستم ذهنی شما از همون کودکی توسط خانواده و مراقب اولیه کمال گرا شده.

بقای شما به عنوان کودک به خانواده و مراقب اولیه گره خورده، هر رفتاری که از اونا میبینید، درک تون از خود،انسان و جهان رو شکل میده و وقتی مدام سرزنش بشید، از شما انتظارات بالایی داشته باشند و هیچوقت راضی نباشند، شما کمال گرا میشید.

بقای شما به عنوان کودک به خانواده و مراقب اولیه گره خورده، هر رفتاری که از اونا میبینید، درک تون از خود،انسان و جهان رو شکل میده و وقتی مدام سرزنش بشید، از شما انتظارات بالایی داشته باشند و هیچوقت راضی نباشند، شما کمال گرا میشید.بقای شما به عنوان کودک به خانواده و مراقب اولیه گره خورده، هر رفتاری که از اونا میبینید، درک تون از خود،انسان و جهان رو شکل میده بقای شما به عنوان کودک به خانواده و مراقب اولیه گره خورده، هر رفتاری که از اونا میبینید، درک تون از خود،انسان و جهان رو شکل میده و وقتی مدام سرزنش بشید، از شما انتظارات بالایی داشته باشند و هیچوقت راضی نباشند، شما کمال گرا میشید.بقای شما به عنوان کودک به خانواده و مراقب اولیه گره خورده، هر رفتاری که از اونا میبینید، درک تون از خود،انسان و جهان رو شکل میده
به بیان دیگه، کمال گرایی واکنشی در برابر شرم هست. شما برای اینکه شرم رو تجربه نکنید و حس کنید کافی هستید سعی میکنید بی نقص و بهترین باشید.

بر همین اساس، شما حتی اگه خانواده خوبی هم داشته باشید و کمال گرا نشده باشید، گروه های اجتماعی و انتظارات جامعه ممکنه شمارو به سمت کمال گرایی سوق بده. شما برای مقبولیت اجتماعی و پذیرفته شدن در اجتماع و گروه سعی میکنید بی نقص و بهترین باشید (سوشیال مدیا بستر خوبی برای کمال گرا شدنه !). هر کجا که حس کنید کافی نیستید و انسان بدی هستید، کمال گرایی در کمین است.

چیکار کنیم که کمال گراییمون کمتر بشه؟

اول باید بفهمیم که چرا فکر میکنیم نباید اشتباه کنیم و بهترین باشیم؟، علت رفتارهای خودمون رو به کمک تراپیست یا مطالعه بفهمیم و بعد افکار و نگرش واقع بینانه رو جایگزین افکار کمال گرایانه خودمون بکنیم(مثلا میتونید افکار و باور های خودتون رو در دفتری بنویسید و جلوی هر کدومشون یک "چرا" بزارید) در ادامه به چند تا از این نگرش ها میپردازم.

نگاه آگاهانه به خود: خودمون رو همونطور که هستیم با تمام کم و کاستی ها بپذیریم. اهدافمون رو بر اساس توانایی و شرایطی که داریم تعیین کنیم، به خودمون حق بدیم که به عنوان انسان ممکنه اشتباه کنیم و شکست بخوریم و اشتباه و شکست، باعث نمیشن که ما انسان بدی بشیم. در خیلی از موارد میتونیم از اون ها درس بگیریم که انسان بهتری در آینده بشیم. اگه اشتباه و شکست نبود، پیروزی و موفقیت هیچ معنایی نداشت.

تمرکز بر پیشرفت به جای دستاورد: قرار نیست همیشه به یک چیزی برسیم یا چیزی رو به دست بیاریم تا خودمون رو دوست داشته باشیم، همینکه در مسیر پیشرفت هستیم و امروزمون از دیروزمون بهتره کافیه. زندگی یه نقطه نیست، ما دائما در حال تلاش کردنیم تا به چیزی برسیم، وقتی هم میرسیم، باز یک چیز دیگه میخوایم که بهش برسیم. پس وقتی دائما در مسیر رسیدن هستیم چقدر خوب میشه که از مسیر لذت ببریم و به پیشرفت هایی که در طول مسیر میکنیم افتخار کنیم.

عدم مقایسه خود با دیگری:خیلی از اوقاتی که فکر میکنیم انسان بدی هستیم و احساس شرم داریم،ناشی از مقایسه خودمون با دیگریه. مثلا میگیم چرا فلانی به اون جایگاه رسیده ولی من نه، من چه انسان بدی هستم که وضعم اینه، و از اونجایی که کمال گرایی در پاسخ به احساس شرم ایجاد میشه، کمال گرا میشیم. در حالیکه همون دیگری تحت تاثیر ژنتیک،تربیت و تجارب متفاوتی که داشته رفتار کرده و ما هم به همچنین. پس وقتی میخوایم مقایسه کنیم باید عادلانه مقایسه کنیم، باید در نظر بگیریم که شرایط دیگری چه چیزی بوده و همون دیگری اگر شرایط مارو داشت به فلان جایگاه نمیرسید. به بیان دیگه به جای اینکه خودمون رو با دیگری مقایسه کنیم میتونیم خودمون رو با خودمون مقایسه کنیم، اینکه امروزم از دیروزم بهتره یا نه و این مقایسه بسیار عادلانه تر از مقایسه خود با دیگریه.

تغییر تفکر یا همه یا هیچ: قرار نیست همه چیز آماده و دقیق باشه تا ما کاری رو شروع کنیم، همینکه شروع کنیم و در مسیر رسیدن باشیم کافیه. ما توانایی کنترل عوامل بیرونی رو نداریم و نیازی نیست همه چیز رو به دست بیاریم و بهترین باشیم. معمولی بودن هیچ مشکلی نداره.

تمرکز بر پشیمانی به جای شکست: وقتی تاثیرات عوامل بیرونی رو نادیده نگیریم و درک کنیم که تلاش ما فقط یک سمت قضیه هست، دیگه به جای ترس از اشتباه کردن یا شکست خوردن، تمام تلاشمون رو میکنیم که خودمون از خودمون راضی باشیم و پشیمون نباشیم. مثلا اگه شکست خوردیم با خودمون میگیم: خب من که تلاشمو کردم، ولی نشد دیگه، عوامل بیرونی دخیل بودن. به بیان دیگه پشیمانی، موتور محرک ما هست نه رسیدن به هدف !

در نهایت باید بگم که این همه افکار عجیبو غریب و غیر واقع بینانه ناشی از عدم شناخت هست. پس از شما دعوت میکنم و به خودم تاکید میکنم که اول خودمون، بعد انسان و بعد جهان رو سعی کنیم بهتر بشناسیم.


کمال گراییروانشناسیتربیت فرزندخودشناسیکمیل امینی
سیر محتوایی خاصی ندارم، من هستم و افکارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید