Mah
Mah
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

یه فایل ذخیره شدم که خونده نمیشه(:

بعد از سه ماه گفتم بیام یه چیزی بنویسم. راستش خسته بودم

مدتیه احساس فقدان چیری در روح و روانم رو دارم! و جالب تر از همه اصلا نمیدونم فقدان چی!

نمیدونم... انگار دوست دارم دوستی های عمیق تری داشته باشم...

یا چمیدونم... یه چیز متفاوت

احساس متفاوت در زندگی...

احساس کافی بودن و قابل قبول بودن...

آره! یه بخشش همچین چیزیه! ولی خوب در کل احساس میکنم

در اعماق وجود من چیزی هست که شکسته نشده

چیزی که هنوز نیمه جونه و داره اذیتم میکنه.

همونی که ندای سیاه درونه و میگه

کافی نیستی

زیبا نیستی

دوست داشتنی نیستی

یالا هوش بیشتری به خرج بده

یالا تکون بخور

مفت خور نباش

و

و

و

باید بگم اینا چیزاییه که اکثر روزا

تو ذهن من میگذره(:

و من مدام تحت کنترلش هستم...

زندگی ای که با انبوه وظایف تولید شده برای احساس کفایت و با فقدان احساسات انسانی مواجه شده...

و این موجود

به کمک نیاز دارد((:


دانشجوی کارشناسی ارشد ریاضی محض دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید