الان که یه دختر ۲۱ سالم
الان که کلی اتفاق از سر گذروندم و شاید تلخترین روزامو رد کردم، وقتی یه دختر بچه یا پسر بچه ۶ یا۷ ساله میبینم پرت میشم به آیندشون.
وقتی یه پسربچه در حال شیطونی میبینم، به اون آدمی فکر میکنم که میخواد در آینده بشه، اون آدمی که کمی تا قسمتی زرنگ شده و برای منافع خودش، منافع دیگران رو نادیده میگیره. اونیکه در آینده قراره دلی رو بشکونه یا شایدم دلش شکسته بشه. ممکنه چشاش پر اشک بشه یا چشای بقیه رو پر اشک کنه...
اینجور موقعها یکی در درونم میگه ایکاش هیچ وقت بزرگ نمیشدن... ایکاش همه ما بچه میموندیم. بزرگ شدیم، ولی داریم زندگی رو معنی میکنیم؟