یلدای روشن🤍
یلدای روشن🤍
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

دلم می خواست!!

بانوی‌ من‌ !

دلم‌ می‌خواست‌ در عصر دیگری‌ دوستت‌ می‌داشتم‌ !

در عصری‌ مهربان‌تر و شاعرانه‌تر !

عصری‌ که‌ عطرِ کتاب‌ ،

عطرِ یاس‌ و عطرِ آزادی‌ را بیشتر حس‌ می‌کرد !

دلم‌ می‌خواست‌ تو را

در عصر شمع‌ دوست‌ می‌داشتم‌ !

در عصر هیزم‌ و بادبزن‌های‌ اسپانیایی‌

و نامه‌های‌ نوشته‌ شده‌ با پر

و پیراهن‌های‌ تافته‌ی‌ رنگارنگ‌ !

نه‌ در عصر دیسکو ،

ماشین‌های‌ فراری‌ و شلوارهای‌ جین‌ !

دلم‌ می‌خواست‌ تو را در عصرِ دیگری‌ می‌دیدم‌ !

عصری‌ که‌ در آن‌

گنجشکان‌ ، پلیکان‌ها و پریان‌ دریایی‌ حاکم‌ بودند !

عصری‌ که‌ از آن‌ِ نقاشان‌ بود ،

از آن‌ِ موسیقی‌دان‌ها ،

عاشقان‌ ،

شاعران‌ ،

کودکان‌

و دیوانگان‌ !

دلم‌ می‌خواست‌ تو با من‌ بودی‌

در عصری‌ که‌ بر گل‌ُ شعرُ بوریا وُ زن‌ ستم‌ نبود !

ولی‌ افسوس‌ !

ما دیر رسیدیم‌ !

ما گل عشق‌ را جستجو می‌کنیم‌ ،

در عصری‌ که‌ با عشق بیگانه‌ است‌ !

"نزار قبانی"

از کتاب: "تمام کودکان جهان شاعرند"


آرزونزار قبانیدلم می خواستکاشکلاسیک
یلدام،عاشق لطافت شکوفه های گیلاس🍒بوی پونه و آویشن کوهی؛عاشق رقص آب فواره، نرمی کاهی کتاب و زیبایی مسحور کننده ی ابر ها☁️در تکاپوی بهتر شدن✨
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید