جیبی خالی از فندق و پسته

همهْ از خوشی‌های بسیاری که در این سال‌ها انتظارم را می‌کشند گفته‌اند و می‌گویند.
از لذت زندگی دانشجویی و تجارب به یاد ماندنی‌ای که پیش رویم است.
خودم هم از مزایای قابل توجه دانشگاه سخن‌پراکنی کرده‌ام.
بی‌راه هم نگفته‌ام. دانشگاه واقعن مزایای قابل توجهی دارد.
اما واقعیت همیشه آن‌چیزی نیست که گفته می‌شود.
زندگی در خوابگاه سخت‌تر از آن چیزیست که فکر می‌کنید.
هیچ دل خودتان را صابون نزنید که قرار است بسیار خوش بگذرد.
بله، خوش خواهد گذشت اما دهن‌تان در کنارش سرویس خواهد شد.
بهتر است دانشگاه را با دید رشد کردن دید.
جایی که از منطقه‌ی امنت بیرون کشیده می‌شوی. و این در معرض خطر قرار گرفتن، هرچند آزاردهنده اما مفید است.
وقتی با تصور «میرم مدرسه، جیبام پر از فندق و پسته» رفتم دانشگاه، سخت ناامید شدم چرا که خبری از فندق و پسته نبود. درواقع خبری از هیچکدام از دلخوشی‌های قبلی نبود.
با این حال همیشه باید به خاطر داشت که اتفاقات در نگاه لانگ شات آسان‌تر گذرانده می‌شوند تا کلوز آپ.