از پاییزههای یک زن خانهدار
بوی نخود و گوشت از اون سر خونه تا اینجا میاد. یعنی از آشپزخونه کوچیک خونهی هفتاد متری تا اینجا که اتاق شوهره. کنار این اتاق، اتاق دختر سه سالهس. اتاق من کجاست؟ لابد هال، شاید هم آشپزخونه. بوی نخودی که هنوز خوب نپخته و گوشتی که هنوز داره به آب کف پس میده تا اینجا خودش رو میکشونه. ساعت داره یازده میشه و لحاف و تشک هنوز توی هال پهنه. دیشب دیر خوابیدم. داشتم صفحات...