یوسف
یوسف
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

خیالِ خوش

تکه سنگی بودم، در بالایی بالاتر از قله ها. در آسمان هفتم سیر میکردم و غافل از هیاهوی دوران بودم. بادی زد، سر خوردم. زخمی شدم و تنم نرم، رها شدم از غرور و جان سختی. به رود افتادم. بین قطره های آبِ زلال، گوشه گیری میکردم، به کفِ رود میرفتم. شب و روز، ظهر و عصر، دیروز و فردا بود و بی رمق تر از هروقت بودم. دلتنگی داشتم برای لمس ابرهای برف آلود، برای بوییدنِ بادِ خنک مرتفع. قطره آبی به رود افتاد، شبیه بقیه قطرات زلال نبود، کمی گرفته بود و شور از وجود، مثل این که غمی داشت. صحبت کردم و بی محلی کرد، انگار که مرا از آن بالا نمی‌دید. تلاش های نافرجام برای برقراری ارتباط، گاهی فقط لبخندی از روی ترحم دریافت میکردم، کافی نبود. همه تلاش هایی که از سمتم می‌گرفت، خسته م میکرد، داشت شبیه قطره های شیرین و زلالِ رود می شد. شنا برای او آسان و برای روحِ من عذاب بود. مثل این که کل رود بسیج برای جلوگیری از حرکت من بودند، با فکر و خیال های شیرین شنا میکردم، تا بهش برسم. صدایِ بی جانم را میشنید، اما حتی نگاه نمی‌کرد پشت سرش را. جز حماقت چه میتواند باشد دلیلِ دنبال کردنِ جریان، به امیدِ رسیدن؟ خشمی سرخ از نرسیدن، این سنگِ سیاه و نرم رو سرخ کرده. گاهی از حرکت می ایستاد، برای من می ایستاد، لااقل در خیالم، اما نزدیکش که می‌رسیدم، دوباره حرکت میکرد، این بار با شتابی بیشتر. چرا آزارم میدهی، از من فرار میکنی؟ هرج و مرجی شکل گرفته، میان خیالات شیرین و خوشِ دلم و واقعیتِ قطره ی شور، کدام راست میگوید، خجالتِ قطره از من، یا حتی خبر نداشتنش از وجودِ من؟ من که تا به حال با این خیالات سر کردم، نمیتوانم یکهو به آنها پشت کنم، فقط ای کاش اوهم کمی شیرین باشد. جلو می رویم، رود محو میشود. زیرِ پا آبشاری پر از سقوط، جلوتر برکه ای پست، و ایستادم من، در مرتفع ترین بخش. من ایستادم، قطره بی لحظه ای تردید، بی لحظه ای مکث پرید. دلم برای ارتفاع تنگ شده بود، دلم برای این نسیم تنگ شده بود. از این بالا قطره را گم کردم، دلم شکست. شاید آن پایین در انتظار من ایستاده است، این منم که تا به حال با همین خیالات زنده ماندم، این منم که عاشق قطره اشکی شدم و تمام این رود را به خاطرش آمدم، شاید بیش از حد خیال پردازی میکنم، شاید روزی از پا در بیام و واقعیت را گم کنم، اما نمیتوانم به یکهو از آن همه خیال دست بکشم، مرا میکشد. وقتِ خداحافظی است از ارتفاع، کسی آن پایین هست، که باید دنبالش بگردم.

رودخیالشناآب زلال
هیچ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید