به قول دوستان، دنیا یه دختر بچهی شیرین زبون به من بدهکاره (البته اگه ازدواج کنم :) )، تقدیم به دختر نداشتهام:
وقت خوابت آمده سر روی دامانم گذار
دختر شیرین زبانم وقت لالایی رسید
شانه پشت شانه و ناز و نوازش شد شروع
تا که موی دختری بر دست بابایی رسید
لا لالا لا لا گلم دنیا گلستان میشود
سهم این خشکیده خرمن باز باران میشود
میرود تاریکی و ظلمت ز دنیا بعد از آن
در تمام زندگي شادی نمایان میشود
ای گل زیبای من لالا که ظلمت رفتنی است
درد میميرد، دوباره روزگار شادی است
نالهی مرغان قفس را زیر و رو خواهد نمود
گرچه سهم ما نشد، سهم شما آزادی است
کودک شیرین من، تلخی کمی خواهی چشید
هر کجا باشی، همین بودن، معما میشود
میدهم قولت اگر آنجا نگردی ناامید
با تلاش و پشت کارت آن گره وامیشود
غنچهی نازم مبادا تن به تبعيضي دهی
حاصل تبعیض، حتما کشوری ويرانه است
مرد و زن هم سنگ هم هستند و از یک گوهرند
پردهداری و بکارت، قصه و افسانه است
دخترم پوشیده بودن یا نبودن حق توست
گاه گاهی زیر چادر هم جنایت میکنند
پاکی طینت نشانش روسری و غیره نیست
وه چه عریانها که عریان هم عبادت میکنند
دختر شیرین زبانم عشق را خواهی چشید
بوسه دادن، بوسه دیدن در خیابان حق توست
هر که را عاشق شدي، هر جا، در آغوشش بگیر
هم بغل با یار گردیدن در ایران حق توست
ای گل زیبای من، لالا نترس از خون خویش
جای شرمی نیست، این هم گونهای زیبایی است
نیست رسوا دختری که جسم و جانش سالم است
دزدی و خودکامه بودن مایهی رسوایی است
جوجهی گنجشک من، زیبایی تو مال توست
نیستی ابزار تبلیغ و هوسبازی گلم
گرگها بسیار و چشمِ هيزها کم نیستند
آهويت را ناگهان از پا نياندازي گلم
دخترم، ای همنفس، تصمیم من تصمیم توست
مستقل هستی نداری احتیاجی بر کسی
هر که انسان است، در تصمیم خود آزاده است
حال لالا کن ولی روزی به حرفم میرسی
دخترم، جانم، عزیزم، روح و ريحانم بخواب
شاد باش و دم به دم از زندگی لذت ببر
نیست آزادی بدون کوشش و جوشش نصیب
تا پر پرواز دیدن، رنج را بر جان بخر ...
19/3/1401
دانشگاه. سجادحاجیان