ولی خودمونیما ...
دلبر انقدر با چیشاش مارو قشنگ نیگاه میکرد که نفهمیدیم واقعا دوسمون داشت یا نه!
نیگاهش مثل ما بود. چشاش ستاره بارون بود،اصن نیگامون میکرد میخواستیم زمین دهن وا کنه مارو قورت بده ازبس لامصب قشنگ نیگامون میکرد.
نیگاش فقط یه معنی داشت: آسمون پاره شده و ما افتادیم تو دومنش!
اگه عاشقمون بود ما میمردیم براش، اگه تب میکرد برامون... خدانکنه مگه ما مردیم اون تب کنه برامون!
همین نیگاش گولمون زد. همون چشای قشنگ قهوهایش... قهوهای که میگم منظورمون قهوهای عادی نیستا یه رنگ بلوطی قشنگی داشت.
حاجی اینجوری نیگامون نکن. خجالت میکشیم. میدونیم رنگ منگ بلد نیستیم ولی رنگ چشمای دلبرو بلد نباشیم که خاکمون تو سره،ها؟! بد میگم بگو بد میگی!
عا آره حاجی؛ باره اولی که دیدیمش. از دور یه دور قربون قد و بالای رعناش رفتیم بعدم که یهو شدیم یه پیرمرد آلزایمری وسط یه مشت خاطره ی قدیمیش!
میدونی چرا اینجوری شدیم؟ زل زد تو چشامون. ماهم دستپاچه شدیم و خودمونو باختیم. یعنی دلو باخته بودیما ولی دیگه نتونستیم بتوپیم بهش که چقدر بی معرفتی، چقدر نامردی که مارو ول کردی رفتی که مارو جا گذاشتی با یه مشت آدمی که نمیفهمن جز تو کسی رو نمیخوایم. مارو ول کردی پیش آدمایی که میگفتن سایه ی تورو هم تو خوابمون نمیبینیم.میخواستیم بتوپیم بهش که چرا گذاشتی حرف این آدما راست بشه ولی دیدیم اونجوری نیگامون میکنه،چشای ستاره بارون، این چیز سیاهه هست وسط چشمه عا مردمی،عاعا مردمک این میگفتن بزرگتر بشه یعنی کسی که داره نیگاه میکنه رو خیلی میخوادش،مردمک چشماش بزرگتر شده بود ولی ما فکر کنیم کل چشممون شده بود مردمک و اونو نیگاه میکردیم.اونقدر نیگاش کردیم که نفهمیدیم کی رفت.
وقتی به خودمون اومدیم اون نبود ولی ما موندیم دست و پا زدن برای بیشتر دیدنش.
هی اومدیم هی رفتیم این وسطا تونستیم دوکلوم باهاش حرف بزنیم یه چشمکی زد بهمون که هنوز که هنوزه یادمون میاد و دوباره ماتمون میبره از دلبریش!
چی بگیم ازش؟
چی بگیم براش؟ چی بگیم که در شانش باشه و ما به چشمش بیایم؟
ما میخوایم از شما فقط یه سوال بپرسیم یه سوال کوچیک؛
اون همه قشنگ نگاهمون کردی،یه ذره دوسمون نداشتی؟
مگه نمیگن چشای آدما دروغ نمیگن؟ بدون عشق اونجوری نیگام میکردی؟!
پس خوشبهحال اونی که عاشقشی:)
خوشا به حالش و بدا به حال من که هیچجوره به چشمت به دوست داشتنات نیومدم...
کاش چشمات راست گفته باشن دلبر...کاش!
پ.ن: بعد یه مدت نسبتا طولانی:)
join | یک عدد زهرا