Zari Farzaneh·۲ سال پیشپاییز بیا....!پاییز بیا....!امسال بیشتر از سالهای قبل ،انتظارِ آمدنت را میکشم!پاییز بیا...!دلم چونان قاصدکی در باد ،تو را تمنا میکند!دل که تنگ شود ،ناخود…
Zari Farzaneh·۳ سال پیشمادراین روزا همه ش یاد فیلم" مادر " ساخته ی زنده یاد "علی حاتمی"،می افتم.مادری که در اواخر عمرش ،بچه های خود (تنی و ناتنی) را دور هم جمع کرد.بچ…
Zari Farzanehدربانوی خانه·۳ سال پیشسلام دوباره اومدم...سلام به ویرگولی های عزیز!فرصتی دست داد تا دوباره شروع به نوشتن کنم.در طول مدتی که نبودم ،اتفاقات خوبی برام افتاد .آشنایی با انسانهای خوب و…
Zari Farzanehدربانوی خانه·۴ سال پیشننجون باباجون دکترا داشتند اما،خود خبر نداشتند...!!!بچه که بودم تعطیلات تابستان ،می رفتیم روستا پیش باباجون و ننجون ! خیلی خوش می گذشت!خیلی کارها انجام می دادیم .تو دشت میرفتیم و هم بازی می ک…
Zari Farzanehدربانوی خانه·۵ سال پیشخوابگاه شماره ۳الان که موقع امتحانات خرداد است ،ناخودآگاه یاد دوران دانشجویی و درس و دانشگاه و خوابگاه و مسائل و مشکلاتمان در آن زمان افتادم .یاد زمانی که…
Zari Farzanehدربانوی خانه·۵ سال پیشکویرمدلم بوی خاکِ نم زده می خواهد!!کویر اما جایی که هستم ،خبری از این جور" بو "ها نیست!!!اینجا سراسر شنزار است!!تا چشم کار می کند ،خبری از حتی…
Zari Farzanehدربانوی خانه·۵ سال پیشدوستانم...از اینکه بعد از سالها فرصتی دست داده بود که به محل زندگی دوران کودکی ام برگردم ،هیجانزده بودم.تا به آنجا برسیم ،در ذهنم ،آنجا را تصور می کر…
Zari Farzanehدربانوی خانه·۵ سال پیشنوستالژی ...یادم میاد ،بچگی هام هر وقت می رفتیم خونه ی" بابا جون"،دختر عمه هام و دختر عموهام و من و خواهرم و عمه کوچیکه دم غروب ،حیاط رو آب پاشی می کرد…
Zari Farzanehدربانوی خانه·۵ سال پیشآمار ویرگولی...دیروز که "ویرگول"آمار سال ۹۹ من رو منتشر کرد ،برام جالب بود .اینکه من چه تعداد کلمه نوشته بودم .چند صفحه کاغذ صرفه جویی کرده بودم.سرانه مطا…
Zari Farzanehدربانوی خانه·۵ سال پیشیک عاشقانه ی نا تمام....!!!روز اولی که دیدمت ،با اون عینک مربع شکل و سیاه رنگ و با یک قطعه از یک دستگاه (که اونم نمی دونم از کدام دستگاه بود)؛فکر کردم مهندس مکانیک هس…