Ziba Jahangiri
Ziba Jahangiri
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

هدیه♡

از بچگی حس عجیبی به قبرستان داشتم از رفتن به آنجا می ترسیدم !اصلا از فهمیدن اینکه کسی مرده است هم دلهره میگرفتم ،فکر میکردم آنجا با اینکه غرق سکوت است اما چشمهای زیادی آدم را زیر نظرت گرفته اند و با آن چشم های منتظر زل می زنند به چشمهای ترسیده ات و حرفاهای ناگفته ی زیادی دارند که صدایشان در این سکوت مطلق گم می شود ، دست عاطفه را محکم تر ازقبل چسبیده بودم او هم میدانست از این مکان واهمه دارم و از صبح ک به دنبالم آمده بود ترس را از چشمانم خواند... از شنیدن صدای جیغ و داد های جمعیت حاضر در آنجا قلبم به تپش افتاد دلم نمی خواست باور کنم که بخاطر آرزوی عزیزم به اینجا آمده ام دلم نمیخواست رفته انش را باور کنم ، چشم هایم را محکم روی هم میبندم تا اشک هایم از گونه هایم سرازیر نشوند دلم نمیخواست چشمانم آن صحنه دلخراش گریه و زاری مادر آرزو را باور کنند، اشکهای مثل مروارید عاطفه را نگاه میکنم که از گونه هایش به گردنش راه باز کرده اند و همینجور باشتاب بیشتر به راه خود ادامه می دهند ، چشم هایم میسوزن ورختشورخانه ای در دلم به پا می شود.،

به نزدیکی مادر آرزو می رسیم متوجه حضورمان می شود و بادیدنمان زجه بیشتری می زند انگار به یاد آرزو می افتد دلم برای اش می سوزد یه قطره داغ از چشمم پایین می ریزد و آرام ب روی خاک های آنجا می افتد راه اش را دنبال میکنم چشمم به قبر خالی می افتد چقدر عمیق است چقدر ترسناک یعنی قرار است آرزوی عزیرم را در اینجا بخوابانند و شب تنها رهایش کنند نه نه من باورم نمی شود !! با صدای جیغ مادر آرزو به خودم می آیم مرد میان سالی در آن میان میگوید جنازه را آوردند جنازه؟ آنها به آروزی قشنگم گفتند جنازه! ملافه سفیدی روی دستها بلند شد و به کنار قبر خالی گذاشتنش هیچ صدایی را نمی شنیدم انگار که خواب باشم صورت بی جان آرزو را یک لحظه وقتی مادرش با ولع تمام میبوسدش میبینم ،اشکهایم حالا هر کدام پس از دیگری راه خود را در پیش گرفته بودند انگار ک باورشان شده بود آن کسی که در زیر آن ملافه سفید به خواب عمیق فرو رفته است آرزوی من است ،،، او را همانجا قرار دادند که از تصورش قلبم به درد آمده بود دیگر نمیتوانستم ببینم این صحنه را حالم بد شده بود چشمانم سیاهی رفت و دیگر هیچی نفهمیدم ....

داستان کوتاهمرگزندگی دوبارهقبرستان
♡با همه آلودگی ام دوستت دارم حسین♡
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید