زیبا مغربی
زیبا مغربی
خواندن ۴ دقیقه·۶ سال پیش

وقتی از دنده چپ بیدار می‌شوم

امروز از آن روزهای گندیده است که همه چیز با همه خوبی‌شان، بد و نفرت‌انگیز به نظر می‌رسند. یک کیسه آب گرم سرد شده و سردرد دو چیزی است که با بیدار شدن از داشتنشان آگاه می‌شوم.

هوا گرفته است و باران نم‌نم در حال باریدن، از نگاه کردن به نور روز که خودش را با همه گرفتگی آسمان به زور وارد خانه می‌کند و ندای شروع یک روز دیگر را می‌دهد، عصبانی هستم. از اینکه بیدار شده‌ام و دارم این متن را برای رهایی از این خشم بی‌دلیل می‌نویسم، عصبانی هستم. از دست خیلی چیزها عصبانی هستم، امروز از آن روزهاست که از دنده چپ بلند شده‌ام.

خیر سرم کوچ زندگی هستم، باید نشاط و سپاس‌گزاری را ترویج کنم و از زندگی و زیبایی‌های آن بنویسم اما نه، حداقلش این است که می‌دانم با خودم صادق هستم و نقابی بر چهره ندارم، پس چه باک از کوچی که اگر حالش، خراب است، ادای حال قشنگ‌ها را درنمی‌آورد و زر و پر اضافی نمی‌کند و این خودش کلی جای تقدیر و تشکر دارد.

الیور را که دیشب به اندازه کافی تو تمام خانه بالا و پایین پرید، کرده‌ام توی اتاق خواب، در را بسته‌ام و خودم لپ‌تاپ و پتو به دست آمده‌‌ام رو کاناپه نشیمن لمیده‌ام. زبان بسته صداهای عجیب و غریبی از خودش در می‌آورد که با زبانی شبیه زبان هندی می‌گوید: «ای صاحب، ای ننه، ای مادر چرا با من این کار را کرده‌ای؟» و ناله‌های ریزش را از پشت در به گوشم می‌رساند؛ من که اهمیت نمی‌دهم، حقش است که کمی برود و تجربه کند که توی اتاق بودن چه معنایی می‌تواند داشته باشد و بدون بالا و پایین پریدن از در و دیوار خانه، زندگی چه شکلی است.

دو عدد تخم‌مرغ را که گذاشته‌ام تا عسلی شود، در حال قل‌قل خوردن روی گاز است. یک لیوان چای ماسالای از دیشب مانده را گرم کرده‌ام و کم کمک می‌نوشم. این‌ها را می‌نویسم که بدانید با همه بدخلقی برای شکمم کم نگذاشته‌ام و به زودی بعد از نوشتن این خزعبلات می‌روم دلی از عزا درمی‌آورم و با این همه هیچ کدام از این‌ها مانع نمی‌شود که احساس کنم که خلقم سرجایش آمده است.

توی گوگل «از دنده چپ بیدار شدن» را سرچ می‌کنم، گجت نیوز نوشته که این اصطلاح در کشورهای دیگر نیز به کار می‌رود و مختص ما فارسی‌زبانان نیست (که معادل انگلیسی‌اش می‌شود: to get out of the bed on wrong side). نوشته که ذهن چون استعداد پیش‌بینی آینده را دارد، اگر حدس بزند که روز پراسترسی در پیش خواهد داشت، این ذهنیت، پیش از مواجهه با استرس‌، آن‌ را بازسازی و عملکرد ذهنی و مغزی را با اختلال مواجه می‌کند. این سایت از یک تحقیق هم نام می‌برد که محققان بیکار دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا به راه انداخته و در آن ۲۴۰ داوطلب بین ۲۵ تا ۶۵ سال را طی دو هفته مورد بررسی قرار داده و سطح استرس‌شان را بررسی کرده‌اند. خلاصه آنکه به این نتیجه رسیده‌اند که هرچه سطح استرس صبح بیشتر باشد، عملکرد ذهنی افراد در روز ضعیف‌تر است و نویسنده مقاله در انتها این‌گونه نتیجه‌گیری کرده است که به جای بیدار شدن از دنده چپ، صبح را با افکار مثبت آغاز کنید. واقعا عاشق این نتیجه‌گیری هستم.

من به عنوان یک کوچ زندگی به شما پیشنهاد می‌کنم، وقتی اعصابتان خورد است و خلق‌وخویتان بهم ریخته اصلا به سراغ افکار مثبت نروید و به خودتان کلی جملات قشنگ بی‌مایه نگوید. یکی از بزرگ‌ترین خدماتی که ما انسان‌ها می‌توانیم در حق خودمان انجام دهیم، این است که به وجود احساسات منفی خودمان اذعان داشته باشیم. احساسات منفی هم برای خودشان کارکردی دارند و گرنه آدمیزاد این طوری نبود، یک موجودی بود با لبخندی بزرگ بر لب که هر بلایی که سرش می‌آمد یا هر اتفاقی که می‌افتاد می‌خندید و می‌گفت: «من امیدوارم، من می‌توانم، من خوبم، من الم و بلم..». احساسات منفی کارکرد خودشان را دارند و تنها راهی که برای رویایی با آن‌ها وجود دارد، دیدن و احساس کردن آن‌هاست و نه سرکوب‌شان. حتما چیزی سرجایش نیست، حتما دلیلی دارد که ما یکباره یک روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم و به جای آنکه به ستایش و سپاس‌گزاری از یک فرصت جدید برای زندگی بپردازیم، پتو را می‌کشیم روی سرمان و زیر آن به عالم و آدم بدوبیراه بگوییم.

یکی از بهترین کارها برای چنین روزهایی، برداشتن یک تکه کاغذ و نوشتن تمام دق‌دلی‌هایی است که داریم، دقیقا مثل همین کاری که من الان در حال انجام آن هستم. کار خیلی آسانی است به شرط آن که انتخابش کنیم. روی کاغذ واقعی یا مجازی، مُجازیم که به زمین و زمان فحش بدهیم و بدوبیراه ‌بگویم و کمی اعصابمان که بهتر شد، برویم سراغ تخم‌مرغ‌های بیچاره‌ که به جای عسلی، دیگر سفت شده‌اند و بااین‌حال کنار خیار و گوجه و پنیر احتمالا کمی خلق و خویمان را سرجایش می‌آورد. (شاید یک موجود بی‌نوایی را هم از اتاق بیرون آوردیم، البته بعد از صبحانه بهتر می‌شود درباره‌اش فکر کرد).

صبحنوشتنبدخلقیدلنوشتهکوچ زندگی‌
کوچ نویسندگی و یادگیری http://zibamaghrebi.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید