ویرگول
ورودثبت نام
zoha
zoha
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

درست هیچ وقت اسون نیست ..


تو یک سال گذشته خیلی سعی کردم مراقب خودم باشم

خیلی چیزا ها رو گذاشتم کنار چون به نظر من درست نبودن ( هرچند به نظر خیلی ها روالن)

بیشتر سعی کردم خودم باشم

نتیجه اش شد ادم تنهایی که حرف هاش رو زد و اگر لازم بود بعضی ها رو ترک کرد

پارسال دائم مثل کسی که لباس هاش اتیش گرفته در حال دویدن بودم

دائم حرف میزدم و مضطرب بودم

انقدر دورم شلوغ بود که نمی‌تونستم واسه مساله های اصلی نگران باشم

ولی امسال شاید به خوبی پارسال عمل نکردم ( از نظر اماری) ولی یک جای محکم وایستادم

فکر کنم کم کم داره یادم میره که چه قدر پارسال به خودم اسیب زدم و ترسیده بودم ..

انگار فرو ریختم و دوباره از نو ساخته شدم


سال دنبال ادم های جدید بودم که حواسم رو پرت کنن و بهت فکر نکنم

امسال یادم نمیاد چه شکلی بودی

فقط اسمت رو یادمه و میدونم همه ی شبکه های اجتماعی‌ات رو پاک کردی

و دلم واسه وقتی که دوستت داشتم تنگ شده
اون روزا حالم اصلا خوب نبود ولی دوست داشتنت حس خوبی داشت هر چند میدونستم نباید هیچ وقت بزارم بفهمی ، ما بهم نمی‌خوردیم و اینده ای هم نداشتیم حس من باید درونم می‌موند

این روزا اگر وقت اضافه بیارم و بارون بیاد میرم یک کافه که اسمش شبیه اسمته

متعهد موندن به قول هایی که به خودم دادم و تلاش برای رشد کردنم اونقدرا اسون نیست موندن تو راه درست واقعا سخته
یک روزایی میخوام سر بقیه که تو راه اشتباه خوشحالن و خودشون رو با من مقایسه می‌کنن و ازشون کم میارم بکنم ولی فقط سکوت می‌کنم و به اهمیت یاد گرفتن صبور بودن فکر می‌کنم
شاید تنها بدی نبودنت اینکه دیگه به خودم برای بهترین شدن سخت نمی‌گیرم و این اسون گرفتن ها واقعا داره رزومه ام رو خراب می‌کنه...

میدونم قرار نیست تو این راه یک داستان عاشقانه قشنگ رو تجربه کنم ولی بازم ادامه اش میدم

الان دیگه واسه اثبات خودم به دیگران تلاش نمی‌کنم و دیگه عالی به نظر نمی‌رسم الان بیشتر از هر وقت دیگه ای صادقانه خودمم ، گاهی مغرور و خودخواه به نظر می‌رسم گاهی سرد و بی احساس و تمرکزو روی رشد خودم هست

این روزا تلاش می‌کنم چون کار کردن رو دوست دارم و حس خوبی داره ..

چون به درست بودن مسیرم معتقدم

میدونم عالی نیستم و هنوز خیلی راه واسه رفتن دارم
و دیگه به نظر همه دوست داشتنی هم نیستم و دوست های زیادی هم ندارم ..

بهترین دوست دوستامم نیستم ولی به جاش به بهترین دوست خودمم

امیدوارم تهش به یک چیز مطمین ختم بشه ...

نوشتهدلنوشتهکمال‌گرایی
فراری از توییتر|پناهنده به ویرگول|روزمره هام رو اینجا مینویسم چون کمتر خونده میشن و ادمایی که نمیخوام بخوننم اینجا نیستن|یک همیشه سرگردان دنبال ثبات| در جستحوی خود کاملش و حاوی باگ هایی فراوان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید