نازنین هستم ( نازی ) به خاطر کنکور وارد ویرگول شدم و همچنان موندگار شدم اینجا
چه طور ساعت مطالعه ام رو افزایش دادم!
برای هر دانش آموزی افزایش ساعت مطالعه، مخصوصا بچه های دوازدهم و پشت کنکوری هایی مثل من ، یکی از بزرگترین چالشا بحساب میاد، ساعت مطالعه در روز جز عادتای ماست و تاثیر مستقیمی توی موفقیت ما در کنکور داره اما تغییر عادت هم اوایل خیلی سخته ،بعضی وقت ها که ساعت مطالعه نفرات برتر کنکور را میشنیدم باخودم میگفتم،مگه میشه؟
بعدا فهمیدم،بله میشه،چرا نشه! برای همین پیگیر این قضیه شدم که ببینم کجاهای کارم می لنگیده و روی بالا بردن ساعت مطالعه ام کار کنم و نقص ها رفتاریم رو بگیرم تا بتونم تو کنکور بدرخشم و این مقاله تمام اون چیزی هست که تا الان یاد گرفتم .
برای افزایش ساعت مطالعه برنامه ریزی کنید
قدم اولم برای بالا بردن ساعت مطالعه،برنامه ریزی بود،بله شک نکنید استارت کار همینه!!و مهم تر از اون اجرای برنامه ست ، من یه مدت درجا زدم اما بعدش فهمیدم کجای کار میلنگه.
فهمیدم افزایش ساعت مطالعه،تدریجیه و برای همین باید کم کم ساعت مطالعه تون رو بیشتر کنین، من خودم از اونا بودم که میخواستم راه صدساله رو یک شبه برم، اما نرفته برگشتم چون اتفاقی که می افته این که نه تنها اون ساعت مطالعه زیاد رو نمی زنی بلکه از روند قبلیت هم می افتی ،برای همین برگشتم چون فهمیدم که باید بهش عادت کنم آروم آروم چون عادت های غلط یکی دو روز اینجا نبودن که بخوان یکی دو روزه هم برن ،درس خوندن باید بخشی از روتین زندگیم باشه و ساختن یک عادت خوب مدت ها زمان میبره.
سال کنکور من داشتم ناز نازی درس میخوندم که مثلا به خودم بیش ازحد استرس ندم و انرژی م رو حفظ کنم و بتونم تا اخر ادامه بدم! یه روز به خودم اومدم و دیدم انگاری کیکم!
برای پیاده کردن روشهای افزایش ساعت مطالعه هیچ وقت عجله نکنین و به مرور زمان عادت درس خوندن رو تو خودتون بوجود بیارین،برنامه ریزی باعث می شد یه معیاری برای مقایسه کردن داشته باشم و من خودم رو با خودم مقایسه میکردم،عملکرد هرروزم رو با روز قبل .
چه طور ساعت مطالعه ام رو افزایش دادم؟
1-تصمیم گرفتم برنامه م رو فشرده سازی کنم
یکم به خودم سخت بگیرم اینجوری برنامه ریزی فشرده به مغزم یاداوری میکرد که کلی کار دارم و وقتی برای تلف کردن ندارم و وقتی بدون برنامه ریزی درس میخوندم یادم میرفت که کنکور دارم! البته بعضی وقتا هم یهو میدیدم از روندی که داشتم فاصله گرفتم و عقب موندم.
2-اومدم از کرنومتر استفاده کردم
با کرنومتر ساعت مطالعه م رو دقیق ثبت میکردم. همه کارام رو زمان میگرفتم حتی وقتی یه فکر مزاحمی میومد سراغم و چند دقیقه بهش فکر میکردم،همونم مینوشتم که اخر روز بدونم چیکار کردم،در واقع با ثبت دقیق ساعت مطالعه م به رقابت با خودم تشویق میشدم و دوست داشتم هرروز بهتر از قبل باشم با گزارش کاری که برای مشاورم میفرستادم باهم میدیدیم که چقدر تایم مفید بوده و چقدر تایم هدر دادم و روز بعد سعی میکردم کمتر بازیگوشی کنم.
3-از زمان های مرده استفاده کردم و زنده شون کردم
منظورم از زمان مرده،تایم رفت وآمد، بیکاری های کلاس و زنگ تفریح و دیر اومدن معلم و این جور چیزاست که من این چند دقیقه رو هم از دست نمیدادم استفاده از زمانها مرده میتونه به مرور زمان تاثیر زیادی تو درس خوندن داشته باشه مثلا من تو مسیر رفت و آمد به مدرسه ویدیوهای آموزشی میدیدم یا پادکستهای آموزشی گوش میکردم یا فلش کارتهام رو مرور میکردم خلاصه هام رو میخوندم یا لغات دروس عمومی و تاریخ ادبیات میخوندم و ...
4- برای افزایش ساعت مطالعه یه لیست از کارایی غیر مهمم رو نوشتم!
بعد سعی کردم آروم آروم این بازه زمانی رو کوتاهتر کنم و در عوض به ساعت مطالعه خود اضافه کنم مثلا: من قبلاً یک ساعت میکشید تا ناهار و شام میخوردم و ۲ ساعت ظهر میخوابیدم زمان وعده هارو نیم ساعت کردم و ظهر ها ۱ ساعت چرت زدم با همین کار میتونستم یک ساعت بیشتربخونم و این یعنی پیشرفت!
اینجا از گزارش کارنویسی و اهمیت تعهد گفتم .
5- زمان های طلاییم رو شناختم
همه مون بعضی ساعتهای روز رو انرژی زیادی داریم و شما باید بتونین این زمان ها رو بشناسین و برنامه تون رو با الویت بچینید، معمولا اوج انرژی من صبح اول وقت بود البته بشرطی که شب قبل خوب خوابیده باشم، پس دروسی که برام سخت تر و مهم تر بودن رو اول برنامه و بقیه دروس رو بعد از اونها میچیدم،با عادت کردن به شروع درس خوندن اول صبح، پیشرفت خوبی کردم و اینطوری میشد در کمترین زمان ممکن از پس درسهای سختتر براومد .
چه طور به ساعت مطالعه بالا رسیدم ؟
- درست استراحت کردم
تو زمانای استراحتم هر کاری رو که دوست داشتم انجام میدادم، البته نه کارهای حاشیه ای! مثلا موزیک گوش میکردم،میوه میخوردم،یه لیوان شیر یا اجیل میخوردم در حد ۱۵-۲۰ دقیقه استراحت میکردم.
- خوابم رو درست تنظیم کردم
خواب مناسب میتونست بهم کمک کنه تمرکز، یادگیری و انرژی م بالا باشه تو تایم طلایی ۱۱-۱۲ شب تا ۶-۷ صبح باشه چون در غیر این صورت ،من طول روز همش احساس خستگی و سستی میکردم و همیشه ی خدا خوابم میومد با تنظیم ساعتم این مشکلمم رفع کردم.
- حواس پرتی ها رو از خودم دور کردم
وقتی درس میخوندم دیگه فقط درس میخوندم و کار دیگه ایی نمیکردم. مثلا اگه می خواستم ۲ ساعت ریاضی بخونم، به خودم میگفتم که فقط ریاضی میخونم بدون هیچ کار دیگه ایی!!(بدون هیچ چیز اضافه و حواس پرتی ای) چون اوایل خیلی برام پیش میومد که وقتی داشتم درس میخوندم تصمیم میگرفتم چند دقیقه گوشی ام رو چک کنم اما بعدش میدیدم دو ساعته دارم ویدیو اشپزی میبینم ،که استرس می گرفتم و بقیه روز هم تمرکز نداشتم ، پس بهترین کار این بود که کلا گوشی رو کنار بزام گوشیم رو خارج از اتاقم میذاشتم تا چشمم بهش نیوفته.
اینجا گفتم چه جوری تو آزمون ها ترازت رو افزایش بدی .
نکات مهم در افزایش ساعت مطالعه
سعی میکردم به خودم دید کلی بدم قبل از خوندن متن کتاب یا درسنامه یه نگاه سریع به مطالب مینداختم که بدونم چی به چیه؟ این دید کلی استرسم رو کم میکرد.
1-دقیق درس خوندن رو شروع کردم
یکی از عادت های اشتباهم موقع مطالعه، دقیق نخوندن و تکرار بیش از حد بود!برای این که بتونم با سرعت بیشتری درس بخونم باید وسواس مطالعاتی رو کنار میذاشتم،بعضی وقتا یک جمله رو ده بار میخوندم و بعد که مطمئن میشدم یاد گرفتم میرفتم سراغ جمله بعدی،یجورایی سرعتم خیلی کم میشد،فهمیدم که نباید نگران یادگیری کامل باشم و نباید وسواس به خرج بدم چون با مرور درسی میتونستم همه مطالب رو با جزئیات یاد بگیرم و حضور ذهن داشته باشم چون بامرور کردن مطالب تو حافظه بلند مدتم میموندن و به آمادگیم کمک بزرگی میکرد.
2- بلند بلند خوندن رو کنار گذاشتم
موقع درس خوندن باید چشمها و مغزم رو درگیر میکردم . سعی کردم انرژی م رو برای بلند خوندن، راه رفتن، تلف نکنم،بلند خوندن خیلی انرژی میگرفت و تمرکزم رو پایین میاورد ترکش کردم و اما افکار منفی و استرس دشمن اصلی کنکور؛با این فکر و خیالا اصلا نمیتونستم عملکرد خوبی داشته باشم! اگه برنامهریزی درسیم رو اصولی و درست طراحی میکردم و قدم به قدم پیش میرفتم دیگه لازم نبود استرس الکی بگیرم، استرس اینکه نکنه عقب بمونم نکنه نرسونم نکنه قبول نشم پس به جای نگرانی بیمورد رو برنامه ام تمرکز میکردم.
3-متن های مطالعاتی رو تقسیم می کردم
متن درس رو به چند قسمت تقسیمبندی میکردم،بعد برای مطالعه هرکدوم بازه زمانی تعیین میکردم اصلا یجوری با نظم و ترتیب با زمان پیش میرفتم که خودمم باور نمیشد ! در واقع به جای یه هدف بزرگ، اون رو به چندتا هدف کوچیکتر تبدیل میکردم؛ این اهداف کوچک کنار هم میشدن و همون هدف بزرگه که دنبالش بودم، ارزش کوتاهترین زمانها و کمترین تلاشهام رو میدونستم و هیچوقت خودم رو دست کم نگرفتم.
4- متراکم خوانی رو شروع کردم
بچه ها یکی از بهترین و موثرترین راهها برای افزایش کمیت و کیفیت مطالعه متراکمخوانیه ، یعنی چی ؟
خب مغز انسان تمایل داره که کارها رو تموم کنه و راحت بشه متراکمخوان بودم یعنی خودم رو مجبور میکردم تو زمان مشخصی ، مبحثی که از قبل تعیین کردم رو بخونم، به عبارت دیگه پخش و پلا نبودم تموم کردن درس رو وظیفه خودم میدونستم و من دختر وظیفه شناسی هستم .
چرا موقع مطالعه خسته میشیم؟
خستگی و خواب آلودگی از جمله احساساتی ان که موقع درس خوندن به ما دست میدن، ماهم با کمال میل به اونا دست میدیم، حالا چرا؟ مشاورم میگفت این عوامل موثرن:
- کمخوابی
- تغذیه نامناسب
- کم آبی بدن
- نداشتن علاقه به درس خواندن
- نوع نشستن
- شرایط زندگی
- وضعیت سلامتی بدن
- مناسب نبودن محیط مطالعه
راستم میگفت احساس خستگیم باعث کاهش قدرت درک مغزم میشد و سرعت یادگیری کم میشد.
ولی بجای اینکه خودمو سرزنش کنم با یه استراحت کوتاه خستگی و خواب آلودگی رو رفع میکردم غذاهای خوب میخوردم: مثلا خشکبار، میوه، لبنیات، سبزیجات، ماهی و هر خوراکی سالم دیگه بدن و مغز رو قوی تر و سالمتر از همیشه نگه میداره در مقابل تا جای ممکن از خوردن فستفود، نوشابه، شکلات و از این قبیل خوراکیها برای خودم ممنوع کردم.
موانع افزایش ساعت مطالعه
- یکی از بهونه های توپی که دم دست داشتم، بهم ریختگی اتاق یا میز تحریر، یا دادن کتاب به دوستم یا نداشتن لوازم التحریر رنگی رنگی بود،واقعا بهانه بود.
- یاد گرفتم که همیشه شرایط رو تا جایی که می تونم آماده نگه دارم؛ مثلا هر شب بعد از تموم شدن برنامه م، کتاب ها و برنامه های فردا رو میچیدم رو میزم.
- اخر هفته ها اتاقم رو آب و جارو میکردم یا اگه چیزی لازم داشتم زود تهیه میکردم که دست خودم بهانه ندم.
همه اینا فقط و فقط به ضرر خودم بود نه کس دیگه ایی!و من تصمیم گرفته بودم به نفع خودم کار کنم!اینطوری بود که خودم،خودمو نجات دادم.
درس خوندن سخته، زیاد درس خوندن سخت تر…
ولی خب همه ما می دونیم که سخت بودن به معنی نشدن یا غیرممکن بودن نیست و همه ما با هر ضریب هوشی و جایگاه و شرایطی می تونیم موفق بشیم ،این شرایط فقط به ما میفهمونن که برای موفق شدن در رقابت با رقیبامون باید خیلیییی بیشتر تلاش کنیم ،همین!
حالا بلند شو و فقط بیشتر تلاش کن، بیشتر درس بخون ؛البته به تدریج!
«سنگ بزرگ نشانه نزدن است» نترس و کم کم شروع کن،عادتهایی که به مرور زمان در ما ایجاد میشن، ماندگاری بیشتری دارن..
یالا رفیق
مطلبی دیگر از این انتشارات
اخرین اردوی مدرسه،ما غم گینیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نیمچه غر های یک نوجوان دردمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
سال کنکور تفریح رو کنار گذاشتم!