گفتنی ها کم نیست! https://t.me/+hKyEgF9xGn0wN2I0
منِ تو!
من و تو ، منِ تو . یه ویرگول و یه دنیا فاصله .
می تونم از پشت عینک دودیم توی سال هزار و چهارصد و غم صورتت رو ببینم که مو های سفیدت رو روی گونه ها ی خجلت ریختی و داری با فروشنده مغازه سر کوچتون حرف میزنی . انگار که برف روی ماه نشسته .
دراز کشیدم روی مبل ، انگار رضا یزدانی داره میخونه " خمیازه های کِش دار ، سیگار پشت ِ سیگار " . کف اتاقم شده پر از چرک نویسایی که برای تو نوشتم . خودم به جات همشونو خوندم . نامه های پست نشده و پیام های ارسال نشده . خاطراتی که هیچوقت رخ نداده . اخبارِ فوتبالو چک میکنم ، قهوه می خورم که بیدار بمونم و قرص می خورم که بخوابم . خود ازاری روحی . اعتیاد به رنج ِ بعد از تو . به روحی که جسمشو پس میزنه چی میگن؟ ، دارم خودمو بالا میارم .
مطلبی دیگر از این انتشارات
به یاد بیاور
مطلبی دیگر از این انتشارات
من از تو رسیدم به باور تو
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک نامه از یک روح سرگردان