نامه بدون پایان

"من"
یه دستگاه تایپ که تنها چیزی که بهش دادن کلمه ست و تو . که کلمه برای تو کافی نبود . که جمله برای تو کافی نبود . که کتاب برای تو کافی نبود . که من برای تو کافی نبود . از کار افتادم و صد ساله که روی کلماتم خاک نشسته ، هیچکسم نیست که غبارمو پاک کنه و از من برای تو بنویسه .


شاید هم مأمور پست با من دشمنی داشت . چه میدونم . یا شاید خیلی وقته که خونتون از اونجا رفته و هزار تا خانواده عاشقانه های من رو خوندن . نمی خوام بهش فکر کنم ، یا شاید توی سال 2023 دیگه کسی صندوق پستی رو نگاه نمی کنه و نامه های من لای قبض آب و برق دور ریخته شده . آخرین چیزی که بهش فکر می کنم اینه که منو فراموش کرده باشی . احتمال داره که صد قرن گذشته باشه و یکی روی شنای ساحل اسم تورو نوشته و خاک من زنده شده . شایدم کوه شدم و یکی اسمتو فریاد زده و من هزار بار تکرارش کردم .


به هر حال سلام عزیز جانم ، از هزار سال گذشته و هزار ساله آینده سلام . برات می نویسم با با زبان مادریم ، مادریت . مهم نیست که باد خاک وجودمو تو کدوم کشور غریب و سیاره برده باشه . من فقط زبان تورو بلدم .
من مردم و حسرت شدم . حسرتی که توی وجود لا ینتهی تو خلاصه می شه . چشم نداشته ام به دنبالت موند . خشک شد و با پاییز چهارصد و دو افتاد . هزار تا پاییز گذشت و یاد تو هنوز از اینجا گذر نکرد . مث تابلو گذر ممنوع . آخر تو با چه جوهری روی قلبم نوشته شدی که هیچ جوره پاک نمیشه؟ با چه خطی؟ روحمو به خودت بکسل کردی و همراه خودت می کشونی ..


ادامه دار..
#نامه_بدون_پایان