هنوزم...

برای اولین بار دارم با آهنگ با کلام می نویسم امیدوارم خیلی بد نشه
خیلی وقته که متوجه شدم نوشتن مثل یه جور تخلیه روحی برام عمل میکنه و شاید یه تراپی مجانی باشه :)
زندگی زندگی زندگی نمی دونم این موج از ناامیدی چرا چطور من؟ نمی فهمم
احساس می کنم تو یه باتلاق عمیقم تاریکه خیلی تاریک هنوز تقلا می کنم برای نجات پیدا کردن هنوزم دست و پا می زنم هنوزم روزنه امیدی هست اما کافی نیست مثل خودم این امید هم ناکافیه... گذشته، خاطرات، مرور مضخرفه، نابود کنندست گاها احساس خفگی میکنم می خوام فریاد بزنم می خوام شب از خونه بزنم بیرون می خوام تا صبح تو خیابونا باشم می خوام گریه کنم می خوام خاتمه بدم به همه این اشک ها که تمومی نداره، کافیه دیگه چرا تموم نمیشی چرا خاطراتت رهام نمیکنه چرا هنوزم رهگذر ذهنمی نمی فهمم سردرگمم به خودم حق نمیدم این همه مدت برای تموم شدنت کافی نبود احساس ضعف می کنم ... غرورم اجازه نمیده فکرت نابودم کنه ولی دستام ناتوانه، انگار زانو زدم و در برابر شکنجه های تو تسلیم شدم، می فهمی؟ ‌... نیستی نیستی واقعا نیستی ولی هستی داخل ذهن من هستی در گوشه گوشه این خونه هستی، انتها حرف هایم به تو ختم میشه، روزنه امیدم از تو سرچشمه میگیره، تیکه کلام هایم تو داخل همشون هستی ... اما در کنارم نیستی اما در آغوشم نیستی چرا قادر به کشتنت نیستم چرا یادم رفته باهام چه کردی؟ تو درد بودی همیشه درد بودی اما چرا برای درمان به دنبال تو هستم جواب سوال های منو کی میده! تو؟ تویی که با خودتم درگیری! تف
خسته شدم خیلی می دونی شش ماه جنگ چقدر خسته کنندست می دونی سرتاسر وجودم زخمی شده؟ می دونی احساس می کنم قلبم خاکستر شده ... چرا هنوزم اذیتم میکنی چرا هر بار که برام تموم میشی، با دیدنت با صدات ... همه تلاش های منو نابود میکنی؟! تو باعث شدی زندگی برام از چیزی که هست بدتر بشه تو باعث شدی هر روز آرزو کنم کاش هیچ وقت نبودی، کاش برگردم به روز هایی که هیچی نبودی برام، روزایی که ندیده بودمت... چرا باید تو دقیقا تو سر راهم قرار میگرفتی اونم انقدر عجیب ... نمی فهمم... می بینی؟ سوالام تمومی نداره، کاش یا من نبودم یا تو ... کاش ...
کافیه دیگه برای امروز فکر کردن بهت کافیه ... میشه یه کاری کرد نظرت چیه مغزمو در بیارم لهش کنم مشت بزنم بهش کاش همش همین بود قلب فلان فلان شده رو چه کنم؟ بگو دیگه باید جواب بدی! باید برای نصفه نیمه کشتن من جواب بدی لعنتی تمومش کن...

- نامه ای که مثل همیشه به دستت می رسد
این همیشه مثل همون همیشه کنارتم های خودت می مونه...

راستی آهنگ:
هنوزم چشمای تو، مثل شبای پر ستارست:)
هنوزم دیدن تو برام مثل عمر دوبارست... :)