پاییز ☘درصاحبان قلب های صورتی·۲ ماه پیشمامان، تو همیشه اینجاییهافگارتناجازه میدهی گاهی، هر از گاهی، تک و تنها روبرویت بایستم، چشم هایم را ببندم، دست هایم را مشت کنم و فریاد بزنم؟ بگویم قرار نبود انقدر…
پاییز ☘·۳ ماه پیششاید سخاوتمند؛ شاید هم کم باشد سخاوتهمسایه های فعلی (به یاد همسایه ی خیلی قدیم)می توانست ما را نادیده بگیرد؛ اصلا به روی خودش نیاورد که کسی در همسایگی آنهاست که سنخیتی با آنها…
پاییز ☘·۳ ماه پیشبه بهانه زندگیوقتی از پنجره اتاقم (هتلی در اتریش) بیرون را نگاه کردمآن جا یک قهوه خانه بود. اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای.چرا؟ دنیا خراب می شد ا…
پاییز ☘·۴ ماه پیشبالینت چطور مرا نجات دادفکر میکردم Balin خوانده میشود. ازش پرسیدم T آخر اسمت خوانده میشود؟ گفت بله! پس به زحمت T را هم تلفظ میکنم: بالینت. در کارش حرفه ای تر از آن…
پاییز ☘·۴ ماه پیشسادگی زیبایی ستهمینقدر ساده و بی حوصلهدر سکوت، دلتنگی، غم، غربت، سادگی و بی حوصلگی سلامی کردم به سی و چهارمین سالگرد تولدم.شاید اگر بخواهم عاشق یک چیز جما…
پاییز ☘·۴ ماه پیشولکام تو نروژفردا بیست و پنجم جولای سمیه هجرتش شروع میشه. مهیار چند ماهه اومده. نروژ ویزای همراه رو دیر صادر میکنه. سمیه فردا میاد. وقتی یادم میاد چه فش…
پاییز ☘·۵ ماه پیشخانه به دوشامروز بسیار غمگین بودم. وطنم درگیر انتخابات جدید است. و من خسته تر از آنم که خودم را به مونیخ برسانم برای شرکت در انتخابات. راستش اگر کور س…
پاییز ☘·۵ ماه پیشپدرخواندهشاید یک روز آمدم نوشتم قلبم به خاک اروپا تعلق گرفت. ولی در این برهه از زمان نیست. در برزخی گیر کرده ام که نه تاب وطن را دارم، نه دلم به زیب…
پاییز ☘·۵ ماه پیشزندانی در بهشتمادر چرا هرگز به ما نگفتی چه غم سنگینیدارد غربت؛ تو که از همان ابتدا زندگی مشترکت را در غربت بنا کردی. مادر از کودکی ام فقط همین را به یا…
پاییز ☘دریه دفترچه برا دل نوشته هام...·۶ ماه پیشدرهم برهم نوشتدوست داشتم تو یه خانواده پولدار به دنیا میومدم. مثل دوستان جدیدم در دامنه های آلپ. که با تمکن مهاجرت کردن. دلم میخواست تو زندگیم یا اقلا بخ…