گفتگوی راحت و آزاد در عشق بلوغ‌یافته

یکی از نشانه‌های عشق بالغانه گفتگوی آزاد و بی‌پرواست و نشانه دیگرش رعایت حریم و حدود همدیگر. چقدر این دو مورد با هم ناسازگاری‌هایی دارند و چطور با هم یکی می‌شوند؟ می‌خواهم برای روشن شدن موضوع شرح کوتاهی بدهم.

گفتگو برای احساس امنیت و پذیرفته شدن است.
گفتگو برای احساس امنیت و پذیرفته شدن است.

زمان و مکان مناسبی را انتخاب کنید. اگر موضوع آزاردهنده‌ای پیش آمده، آن را در زمان مناسب باز کنید. زمانی که طرفتان آرام و متمرکز است و دلش شور چیزی را نمی‌زند.

موضوع را درست انتخاب کنید. آزادی و راحتی حد و مرزی دارد و این به توافق دو طرف برمی‌گردد. اگر قرار است مرزی عوض شود، تا حد ممکن منطقی و بالغانه وارد شوید. «یکم فکر کن قبل حرف زدنت!» .. حدود جایی هستند که می‌شود بالغانه و بدون فوران احساسات گفتگو کرد. «درسته که تو احساس مسئولیت می‌کنی، اما من هم حق دارم در مورد زندگیم تصمیم بگیرم، این طور نیست؟» ..

حتی المقدور رودررو گفتگو کنید. موضوعات جدی را به شبکه‌های اجتماعی نکشانید. ممکن است در پیام، ایمیل، نامه، متن یا حتی شکلک‌ها سوتفاهم پیش آید. خیلی وقت‌ها لحن کلام یا حالت چهره حرف‌های زیادی را منتقل می‌کنند. همین طور در گفتگوی حضوری ابزارهای بیشتری برای مدیریت شرایط دارید. «عزیزم این موضوع اونقدر مهم نیست که اخماتو تو هم بکشی؛ بذار برات یه دمنوش خوشمزه درست کنم!»

از نزدیک شدن به خط قرمزها حذر کنید. خط قرمز جایی است که گفتگو از حالت بالغانه خارج می‌شود. مثلا مقایسه‌های نابجا یا نظر دادن در مورد خانواده. خواسته یا ناخواسته، این حرف‌ها واکنش‌های تندی در پی دارند: «مگه قرار نشد در مورد خانواده من نظر ندی؟ هان!» .. «این دفعه چندمه که در مورد کارم حرف می‌زنی؟» .. «صد بار بت گفتم این (موضوع) به تو ربطی نداره؛ نمی‌فهمی که!»

حمله نکنید! حتی اگر منظور خوبی دارید، جوری با واژگان بازی نکنید که شریکتان زخمی شود. «نمی‌تونستی زهردارتر از این حرف بزنی، می‌تونستی؟» .. «این حرفت مثل کارد بود تو قلبم.» یک رابطه عادی ماهی چند بگومگو و دعوا دارد. جوری حرف بزنید که باز هم بتوانید دعوا کنید.

کلمه «تو» شریکتان را به حالت دفاعی می‌برد و معنای حرفتان را تحت شعاع قرار می‌دهد. به جای تو، از کله من یا ما استفاده کنید. مثلا به جای «تو از من فاصله گرفتی.» این عبارت بهتر است: «من فکر می‌کنم ما اخیرا خیلی از هم دور شدیم.»

صحبت کردن به معنای گفتن هرچیز نیست. «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.» اگر حرفی که می‌زنید طرف‌تان را به هم می‌ریزد کمی فکر کنید و بهترین شیوه بیان را استفاده کنید. شاید لازم باشد کمی خویشتندار باشید و در موردش صحبت نکنید یا زمان صحبت هنوز فرانرسیده است. کمی سیاستمدار باشید!

صادق باشید. همچنین حقیقت گاهی آزاردهنده است اما برای یک رابطه سالم لازم است. قبول کنید که شما همیشه هم عالی یا بی‌عیب نیستید و اگر لازم است عذرخواهی کنید. اگر اشتباهی کرده‌اید یا اتفاق ناخوشایندی پیش آمده نیازی به بهانه‌تراشی نیست.

اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید،در واقع هزار و یک اشتباه از شما سرزده است. (ابوعلی سینا)

گفتگو برای برد و باخت نیست. پذیرفتن اشتباه به شما احساس بهتری می‌دهد و رابطه‌تان را تقویت می‌کند.

به لحن کلام و زبان بدن توجه کنید. به شریکتان نشان دهید که کاملا به وی توجه دارید و حرف‌ش را کامل گوش می‌کنید. همان جور که به حرف‌های دشاه یا ملکه گوش می‌کنید، به شریکتان احترام بگذارید.

هیچ چیز با نیش و کنایه درست نمی‌شود بلکه بدتر هم می‌شود و فضا را به سمت واکنش‌های کودکانه، هیجانی و احساسی پیش می‌برد. «یه جایزه بردی، فانتوم که هوا نکردی.» .. «تو هم مثل پدر/مادرت حقته به هیچ جا نرسی.»

۴۸ ساعت آرام باشید. اگر اتفاقی افتاده که عصبانی یا ناراحت هستید، یک مدتی مثلا ۴۸ ساعت صبر کنید تا تب و تاب موضوع فروکش کند. اگر هنوز موضوع مهم بود، آن را مطرح کنید. و پس از حل شدن دیگر پیش نکشید. «عزیزم این حرفت برام خیلی معنی داره. ممنون که شرایط رو درک می‌کنی.»

تا کجا ادامه دهیم. اگر واقعا گفتگو به ته دره ختم می‌شود از آن بیرون بپرید. حتما لازم نیست تا انتها ادامه دهید. به خودتان کمی فضا بدهید و بگذارید تب و تاب کمی فروکش کند. سکوت یا عبارتی دوستانه خیلی کمک می‌کند. «عزیزم اگر به کمک نیاز داشتی من هستم.» .. «ببخشید، اجازه بده من یه لیوان آب بخورم برمی‌گردم. ممنون.» .. «بذار یکم فکر کنم حالم جا بیاد، حالا خیلی ذهنم مشغوله. نمی‌تونم تمرکز کنم.»

و نهایتا این که گفتگو کردن نیاز به تمرین دارد؛ درست است که «سکوت سرشار از ناگفته‌هاست» اما شما حرف بزنید. شریکتان پیشگو نیست که ذهن‌تان را بخواند یا از دلتان با خبر باشد. تا چیزی گفته نشود، دلی آرام نمی‌گیرد و دردی دوا نمی‌شود.

گفتگو برای احساس امنیت و پذیرفته شدن است. قرار است هر کس به اندازه کافی پخته باشد تا بداند چطور خودش را ابراز کند، مشکلات را تشخیص دهد و بدانند چطور به هم گوش دهند.



مطلب مرتبط