به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
هفت نشانه عشق بلوغیافته
تصویری که رسانه از عشق رویایی به ما میفروشد، پر است از احساسات قوی و سرشار از لطافت. رسانهها به ما میگویند عشق واقعی یعنی قدم زدنهای دوتایی بهترین خیابانها، کادوهای شیک و ژستهای دونفره زیبا. بعضی دیگر صمیمیت و لحظات پراحساس و رمانتیک دونفره را نشان میدهند و این جور وانمود میکنند که عشق ما را به جایی میبرد که کسی توان دیدنش را ندارد. عشق واقعی چیزی جدای این حرفهاست.
عشق واقعی را با شهوت اشتباه نگیرید!
عشق واقعی به همپیوندی دیدگاهها و ارزشها برمیگردد. عشق واقعی همان نیازی است که ما را به بودن و ماندن در رابطه ترغیب میکند. همان احساس نیاز، امنیت و آرامش. عشق واقعی ما را به اتفاقات حساس میکند و حس حمایت و نگهداری را روشن میکند، نگهداری از آن چیزی که برایمان مهم است.
عشق واقعی یک لحظه یا اتفاق نیست؛ فرایندی است که دو طرف آگاهانه میسازند.
تفاوتهای زیادی میان عشقهای گذرا با عشقهای آگاهانه و بالغانه وجود دارد. در اینجا به هفت نشانه عشق بالغانه اشاره میکنم.
۱. شما میتوانید در مورد هر چیزی صحبت کنید.
در رابطه مشترک گاهی صحبت در مورد یک چیزهایی سخت میشود. مثلا این که بخواهیم از طرفمان در مورد عصبانیتش از محل کار بپرسیم، یا رفتارهای که مربوط به آدمهای قبلی زندگیاش بوده و هنوز رد پاهایی از آنها اذیت میکنند، یا این که چه کسی ظرفها را بشورد یا صحبت در مورد ترس تنهایی مردن یا جدا شدن. مثال دیگر، صحبت کردن در مورد میزان و نوع رابطه با والدین یا دیگر رابطههای اجتماعی که یکجایشان درست نیست.
اگر چیزی گفته نشود شک و تردید بیشتر میشود.
اگر کلمات به درستی انتخاب نشوند، تبدیل میشوند به دلخوری یا حتی مشاجره لفظی!
این که ما چطور با موضوعات آزاردهنده روبرو میشویم و در مورد آنها صحبت میکنیم، استعدادی ارزشمند است. چنین افرادی شجاعت این را دارند که افکارشان را مخفی نکنند، و مهارت آن را دارند که شمرده و دقیق نظرشان را ابراز کنند.
گفتگو برای احساس امنیت و پذیرفته شدن است. قرار است هر کس به اندازه کافی پخته باشد تا بداند چطور خودش را ابراز کند، مشکلات را تشخیص دهد و بدانند چطور به هم گوش دهند.
گفتگو کردن نیاز به تمرین دارد؛ آسان بدست نمیآید اما پنجره زیبایی به رابطه میگشاید!
۲. شما به وقتهای تنهایی همدیگر احترام میگذارید.
عشق بلوغیافته در مورد وقت گذاشتن برای همدیگر است، و همین طور وقت گذاشتن هنگامی که جدا از هم هستید.
تنها بودن بخشی از نیازهای انسانی ماست. زمانی را که با خودمان خلوت کردهایم، چه در سکوت و چه پرنشاط، وقتی است که برای بهبود خودمان می گذاریم و انعکاسی از سلامت روح و بهبود شخصیت مان است.
زوجهای پخته و فهمیده از زمان تنهاییشان برای رشد و پیشرفت شخصی استفاده میکنند و کمی فاصله میگیرند تا دوباره دلشان برای هم تنگ شود. احساس تنهایی و جدا شدن، اشتیاق با هم بودن را بیشتر میکند؛ به شما نشان میدهد چقدر برای هم ارزشمند هستید.
وقتی که زوجها به محدوده تنهایی هم را میفهمند و به آن احترام میگذارند، به مرحلهای بالاتری در عشق رسیدهاند.
۳. به حریم شخصی همدیگر احترام میگذارید.
همانند زمانهای تنهایی، حریم شخصی هم نیازی انسانی است.
قطعا زوجهای کاربلد میتوانند در مورد هرچیزی و هرجایی حرف بزنند، اما این به معنای این نیست که همه جا در کار هم سرک بکشند. هرکس خودش بهتر میداند چه موضوعاتی را بیان کند و چه موضوعاتی را در دل و روح خودش نگهدارد.
همگی ما نیاز به حریم خصوصی داریم، یک جایی برای موضوعات شخصیمان! بعضی از حرفها فقط در دل خودمان گفته میشود، نه به هیچ کس دیگر!
وقتی که زوجها به حریم همدیگر احترام میگذارند، رابطه قویتر میشود زیرا هرچه که بیان میشود، آزادانه و با کمال میل است. این مورد حس اعتماد و آرامش را در پی دارد.
۴. به دوستان و ارتباطات همدیگر احترام میگذارید.
یک رابطه هرچقدر هم که خوب باشد، همه نیازهای اجتماعی را برآورده نمیکند. ما تنها به یک فرد اتکا نداریم به همین خاطر است که با خانواده، همکار، دوست قدیمی رابطه برقرار میکنیم تا جنبههای دیگر زندگیمان را معنا دهیم. شاید یک دوست قدیمی بهتر از هر کس دیگری در لحظهای خاص به کمک ما بیاید. هر رابطه مختصات خودش را دارد.
۵. احترام، بنیان و اساس رابطه است.
فارغ از این که چه اتفاقی میافتد، یا شرایط چطور پیش میرود، احترام لازم است.
بدون احترام، حتی تعاملات ساده هم غیرممکن میشود.
هنگامی که زوجها به هم احترام میگذارند، زمینه تحمل و درک متقابل فراهم میشود. وقتی از طرفمان احترام ببینیم، ترس از رفتارهای نابجا کمتر میشود؛ بخصوص هنگامی که مساله، مشکل، یا جنبههای تاریکی در زندگی پیش بیاید.
۶. شما آرامشی دارید که از اعتماد نشات میگیرد.
در رابطهای بلوغیافته، اعتماد حیاتی است.
حسادت در ذات ماست، در رابطهای بالغانه باید مهار شود.
احترام و باز بودن زمینهساز اعتماد متقابل هستند. وقتی که میدانید زبان همدیگر را میدانید و میشود از هر موضوعی سخن گفت، شک و تردید برطرف میشود. این آرامش و احساس امنیت بدست آمده از ویژگیهای عشق بلوغیافته هستند.
۷. تمرکز خود را بر برآوردن نیازهای شریکتان میگذارید، نه خودتان.
هنگامی که رابطهای تغذیه نشود، رفته رفته رابطه میمیرد. این را زوجهای موفق خوب میدانند. هدف رابطه ارضای نیازهای همدیگر است و هرچقدر ما از خودگذشتگی کنیم، بیشتر دریافت میکنیم. بخشش بیانتظار متعاقبا دریافت محبت و خوشحالی زیادی را هم در پی دارد.
دادن، و نه گرفتن، هدف یک رابطه پرمهر بالغانه است.
و هنوز راه زیادی پیش روست..
یک رابطه عاشقانه از ابتدا وجود ندارد، بلکه ساخته میشود و در این راه سختیهای زیادی پیش روست. حل و فصل اختلاف نظرها سخت است، اما در رابطهای بالغانه افراد بلد هستند چطور با مشکلات مواجه شوند: با احترام و گفتگو؛ با آرامش و بردباری.
اگر رابطهتان را بالغانه و پخته میبینید، بهتان تبریک میگویم. اگر هم هنوز به آن مرحله نرسیدهاید، نگران نباشید. فقط هر بار یک قدم کوچک جلو بروید.
متن اصلی این مطلب را از اینجا بخوانید.
مطلب مرتبط:
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربهای از یک ویرانی روحی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نوازشهای دوپهلو
مطلبی دیگر از این انتشارات
خوشبختی با پیتزابُر و گردوشکن