بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

کاش بلد بودم ان‌قدر عکس خوب بگیرم از کتاب!
کاش بلد بودم ان‌قدر عکس خوب بگیرم از کتاب!

از همان نوجوانی عاشق سفرنامه بودم؛ گویی سفر جوهر زندگی‌ست، سفری برخاسته از حرکت و هجرت و همراه مدارا و پذیرش تکثر. همان سفری که عبرت‌ها و قصه‌هایش «سیروا فی‌الارض» را بارها تکرار می‌کند. البته برای دانشجویی مثل من اگر عزم و وجوب حج هم باشد نهایت به حکم ثانویه اضطرار و اجبار اشتیاق، دیدار همین همسایه مهربان چند خیابان آن‌طرف‌تر، حج فقراست. پس چه چیزی بهتر از کتاب برای چیدن خرمای سفرهایی که بر نخیل‌اند و دست ما کوتاه؟! البته فیلم و سریال، مستند و فضای مجازی هم بد نیست اما گاهی لذت و دقت سفرنامه چیز دیگری‌ست.
محمد دلاوری از مدت دو سال و اندی که مسئول دفتر واحد خبری سیما در بلژیک بوده نوشته‌ تا این‌که تصمیم بر تعطیلی این دفتر گرفته می‌شود، البته در آن مدت چند سفری به سایر کشور‌های اروپایی داشته که آن‌ها را هم روایت کرده‌ است. با توجه به این‌که برحسب علاقه روایت سفر زیاد خوانده‌ام چه از قدیمی‌ها و چه از جدیدی‌ها نوع نگاه نویسنده چه از جهت دقت و چه از جهت هدف روی کیفیت سفرنامه اثر جدی دارد. دیگر معیار، میزان اطلاعات نویسنده و زبان قلم اوست. دلاوری آن‌چه خوبان همه دارند، یکجا دارد! کم‌تر از این هم از مجری قدیمی بخش خبری صرفا جهت اطلاع که همه را پای ۲۰:۳۰ می‌نشاند، انتظار نمی‌رود خصوصا این‌که علوم‌سیاسی‌خوانده‌ست و بعد از کمی خواندن مطالب کتابش می‌فهمید که آدم اهل مطالعه و فکری‌ست؛ ۹۷۴ روز برای من این‌طور بود که گاهی بعد از خواندن نکته‌ای با خودم می‌گفتم «دلاوری قلم‌ت مانا باد:) چه مضامین درستی رو دست گذاشتی و ازشون نوشتی!»، آدم اهل تأمل می‌تواند این‌طور سراغ موضوعات مورد بحث برود.
او سیاسی ننوشته و اگر اهل تئوری توطئه و پیش‌داوری‌های خاله‌زنکی نباشیم علی‌الظاهر منصفانه روایت کرده‌ست. از #فرهنگ، #دین، #سیاست، #سبک‌_زندگی، #تناسبات_اجتماعی و البته تأملات و معلومات خودش می‌گوید، تصور کنید با یک لیدر تور می‌روید بروکسل، مردم را می‌بینید که روبه‌روی در اتحادیه اروپا تجمع کرده‌اند، می‌پرسید چرا؟ می‌گویند سیاست‌های ریاضت اقتصادی، می‌پرسید چیست؟ و بعد لابد چندین سؤال دیگر، شاید هم این‌ها اصلا برایتان مهم نباشد و بخواهید بدانید که خوش‌مزه‌ترین پیتزای ایتالیا چیست، اگر طرفدار معماری سنتی اروپایی باشید کنجکاوی‌های‌تان حول وضع بافت تاریخی و حتی احتمالا قیمت خانه و اجاره‌شان می‌چرخد. آزادی و قانون و مشتقات‌ش می‌تواند پربسامدترین سؤالات را به خودش اختصاص دهد خصوصا در سفر به شهرهای صاحب دولت‌های رفاه اسکاندیناوی یا محل قرارگیری دفاتر نهادهای بزرگ سیاسی بین‌المللی؛ یکی از هنرهای بزرگ دلاوری این است که همه آن‌چه گفتیم را پرداخته. ۹۷۴ روز آن‌قدر می‌گوید که کنجکاوی‌تان ارضا شود اما ملال‌انگیز نمی‌شود، در ۲۴۰ صفحه مجال زیادی برای بررسی‌های تخصصی و دقیق جامعه‌شناختی و سیاسی ندارد اما دلاوری به خوبی همه‌فهم و مختصر و مفید به همه‌چیز سرک کشیده و آن‌ هدفی که در نگارش‌ سفرنامه‌اش برجسته است تلاش برای بازکردن پنجره‌‌ای واقعی و بدون روتوش از اروپاست. بعضی قسمت‌های کتاب را می‌خواندم و جمله آقا در ذهنم مرور می‌شد، برای هر یک دقیقه‌ای که کتاب نمی‌خوانیم افسوس و ناراحتی دارد، فقط کافی است در حد همین چند صفحه آن هم از زبان کسی که چندی‌ پیش ممنوع‌الخروج شده بود و از برنامه تلویزیونی‌‌اش حذف شد و تا جای ممکن بی‌طرف نوشته، بخوانید تا تصدیق کنید اروپا اگرچه لزوما آن‌چیزی نیست که اخبار رسانه ملی می‌گوید اما به هیچ‌وجه قرابتی با آن‌چه ما تصور می‌کنیم و دهان به دهان در اتاق پژواک روابط محدود و فقر سواد رسانه‌ای‌مان می‌چرخانیم، نیست!
مهم‌تر از روایت، غایت آن است. روایتی که نگاه درست و جدید می‌دهد، روایتی که سؤال جدید می‌سازد، روایتی که نیل به حل مسئله دارد، از صدها جلد ذکر احوال بی‌روح و سرگردان یا ولو یک جمله روایت غیرواقع هزاربار ارزش‌مندتر است.
یک جلد گردش ۹۷۴‌روزی در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های اروپا جور کنید و در ریلکس‌ترین حالت ممکن پای جوهر زندگی‌تان را راهی سفر کنید، من هم برای‌تان بیش‌تر از سفرنامه‌ها می‌نویسم.