فروشگاه آنلاین کتاب الکترونیک | https://mtbook.ir
کتاب بادام؛ رمانی با درون مایهای روان پزشکانه
معرفی کتاب بادام:
کتاب بادام نوشتهٔ وون پیونگ سون و ترجمهٔ ملیحه فخاری است. این رمان درونمایهای روانپزشکانه دارد.
درباره کتاب بادام:
کتاب بادام با توضیحی درمورد یک بیماری آغاز شده است. این بیماری «آلکسی تایمیا» یا «ناتوانی در شناسایی و بیان احساسات» نام دارد و یک اختلال روانی است که برای اولینبار در مجلات پزشکی در دههٔ ۱۹۷۰ توصیف شد.
علتهای شناختهشدهٔ این اختلال راونیْ فقدان رشد عاطفی در دوران کودکی، اختلال استرس پس از سانحه و آمیگدالهای کوچکتر ذاتی است که دراینصورت، ترس احساسی است که این بخشهای مغز کمتر قادر به شناسایی و ابراز آن هستند؛
درباره وون پیونگ سون، خالق داستان کتاب بادام:
سون وون پیونگ نویسنده، رماننویس و فیلمساز کرهای است که در سال ۱۹۷۹ در سئول به دنیا آمد. پدرش سیاستمدار بود و خودش هم در کالج جامعهشناسی و فلسفه خواند. او معتقد است جامعهشناسی روی دیدگاهش بسیار اثر داشته است و توانسته برایش مفید باشد.
او خیلی زود در صنعت فیلمسازی شروع به کارکرد و در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه نقد فیلم را دریافت کرد. او در رشتهی کارگردانی هم درسخوانده است و تعدادی فیلم کوتاه را هم کارگردانی کرده است. او چندین داستان و رمان هم نوشته است و در داستانهایش به مسائل اجتماعی انتقادی اشاره میکند. مشهورترین اثر این نویسنده رمان بادام است.
جوایز و افتخارات کتاب بادام:
- منتخب وال استریت ژورنال که در فهرست «داستانهایی که میتواند شما را به هرکجا ببرد» قرار گرفت.
- گروه موسیقی محبوب و مشهور BTS نیز از طرفداران کتاب بادام هستند.
- وبسایت باستلز آن را «عالیترین داستان» معرفی کرده است.
- برنده جایزه ادبی جوانان چانگبی (۲۰۱۶)
در بخشی از کتاب بادام میخوانیم:
مشخص شد که دزد واقعی شخص دیگری بوده است. او همان پسری بود که در ابتدای سال تحصیلی با صدای بلند از من پرسیده بود از اینکه کشتهشدن مامان بزرگ را جلوی چشمم دیدهام چه حسی داشتهام. او پیش معلم رفته و اعتراف کرده بود که خودش نقشهی همه چیز را کشیده بوده است.
هدف او پول نبوده، بلکه فقط میخواسته ببیند واکنش افراد در این شرایط چگونه است. وقتی معلم از او پرسیده بود چرا باید همچنین کاری کند، او فقط جواب داده بود «فکر کردم با حاله»
اما معنایش این نبود که بچهها برای گان احساس تأسف میکردند. بههرحال لسو یان دیر یا زود دردسر درست میکرد. چشمم به چنین پیامهایی در چتهای تلفنیشان میافتاد.
استاد یان به حدی لاغر و نحیف شده بود که گویی روزها غذا نخورده است. او به دیوار تکیه داد و لبهای خشک ترکخوردهاش را تکان داد.
«من هرگز تو زندگیم کسی رو کتک نزده بودم. هرگز اعتقاد نداشتم که کتکزدن چیزی رو حل میکند. اما ما لیسو رو زدم. دو بار. هیچ راهحل دیگهای برای اینکه جلوش رو بگیرم به ذهنم نرسید.»
من گفتم: «یک بارش توی رستوران بود. از پشت پنجره دیدمتون.»
پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب بادام:
بادام کتابی خواندنی و جذاب از دستهی دانلود کتاب رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
منبع: متا بوک https://mtbook.ir
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه کتاب معرفی کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
سلام بر ابراهیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب: راه باریک آزادی