«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
حال خوب با کتاب:کتاب padre padrone (پدر سالار)
«به نظرم خودتان هم باید دست به کار معرفی کتاب برای خوانندگان بشوید،کتاب هایی که با هشتگ "حال خوبتو ..." منتشر میکنید و حال ما را خوب میکنید.»
جملات بالا که بخشی از نظر دوست خوب نادیده و ناشنیده ام "آقای قربانی"در زیر پُست"دیگر به این راحتی ها خرید اینترنتی کتاب انجام نمی دهم!"است،مرا بر آن داشت تا به تدریج چند تا از کتابهایی که خوانده ام و بعد از خواندن آنها حالم خوب شده است را به شما معرفی کنم.
امروز می خواهم به صورت خیلی مختصر کتاب "پدر سالار" یا "پدر و ارباب" که در ایران به"آب،بابا،ارباب" ترجمه شده است را به شما معرفی کنم و در معرفی کتاب به همان چند خط مقدمه کتاب که از سوی مترجم کتاب نوشته شده است،بسنده می کنم:
"گاوینو لدا در ادبیات امروز ایتالیا پدیده یگانه و شگرفی است.چوپان زاده ای که تا سن بیست سالگی بیسواد بوده و در زادگاهش در گوشه دور افتاده ای از جزیره ساردنی-«پشت کوه»-زندگی می کرده است.زندگی چوپانی ،زندگی گیاهی،«زندگی درختچه بخت برگشته ای که دست هوسباز باد دانه آن را در جایی نامناسب، بالای دیواری یا لبه پرتگاهی،نشانده باشد.»امّا او با این سرنوشت کنار نمی آید.به گفته خودش،از تنها تفاوتی که با آن درخت نگون بخت داشته است،یعنی توانایی راه رفتن،توانایی گذاشتن و رفتن بهره می گیرد.از سرنوشت گیاه بی ریشه بالای دیوار می گریزد،به شورش در برابر پدر یا اقتدار پدر سالاری بر می خیزد،نظم بی خلل جامعه سنّتی چوپانی و سلسله مراتب ساده ارباب-نوکری اش را زیر پا می گذارد.راه دیگری را،که به نظر همگنانش دیوانگی می رسد،در پیش می گیرد و در دوری از مناسبات خشن و ساده و شبه حیوانی دنیای چوپانی تا آنجا پپش می رود که به جهان تجریدی زبان و ادبیات می رسد."
از این کتاب دو چاپ موجود است(البته دومی موجودتر است!):
- چاپ قدیم:کتابسرای بابل،سال 1366
- چاپ جدید:نشر مرکز،سال 1394
بنده چاپ قدیمی را خواندم که قیمت روی جلدش 800 ریال است.از یک دست فروش کنار متروی کرج و فقط به اعتبار نام مترجم خوبش مرحوم "مهدی سحابی"خریدم.مترجمی که بایستی تمام ترجمه هایش را خواند.مترجمی که هر کتابی را ترجمه نمی کرد.مترجمی که ترجمه هایش خواندنی نیستند،خوردنی اند.به شما هم توصیه می کنم همین چاپ را پیدا کنید و بخوانید چون به نظرم کتابها هم مثل خیلی از چیزهای دیگر که هر روز آب می روند،در حال آب رفتن هستند!
اگر معلم یا استاد دانشگاه بودم یکی از کتابهایی که دانش آموزانم را با نمره و یا با هر اهرم تشویقی دیگری ترغیب به خواندش می کردم،همین کتاب بود.این کتاب ارزش خواندنش از خیلی از کتابهای چرت مدرسه و دانشگاه بیشتر است.این کتاب خودش یک مدرسه و دانشگاه است.خواندن این کتاب برای همه خوب است و برای کسانی که در حال پشت سر گذاشتن دوران جوانی هستند خوبتر.این کتاب برای علاقمند شدن کسانی که به مطالعه هیچ علاقه ای ندارند هم عالی و باعث برانگیختن آنها به مطالعه بیشتر می شود.
گاوینو لدا در سنّ هفتاد و نه سالگی سعی و سالم و سر حال مشغول زندگی است.تصویر او را ببینید:
از روی این کتاب،در سال 1977 فیلمی با همین نام توسط برادران تاویانی ساخته شد که بنده برای اینکه چرخه مطالعه این کتاب را کامل کنم،فیلم را هم هر جوری بود پیدا کردم و دیدم.تصویری از فیلم:
تجربه خوبی از انتشار مطلب در روزهای کساد جمعه ندارم و معمولاً دست به این عمل خطیر نمی زنم.ولی باز هم امروز ریسک کردم.به قول حافظ:"تا چه قبول افتد و چه در نظر آید."
تمام مطالبی که هفته پیش منتشر کردم(به ترتیب استقبال):
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدکتاب "نقشه هایی برای گم شدن"
مطلبی دیگر از این انتشارات
سراب مجازی؛ معرفی مستند Fake Famous و سریال Black Mirror
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوره بازترجمه اصول فلسفه حقّ: بندهای 119 تا 122