کفش بزرگان[ناصراعظمی ]

کفاش
کفاش

پیرمرد کفاش،کفش های کهنه ی آدم های پولدار و مشهور شهر را جمع میکرد وآنهارا به قیمت گزافی به فروش می رساند.شخصی باتعجب از وی سوال کرد: حاجی؛مگر کسی هم پیدامیشودکه این کفش های کهنه و پیزولی را از شما بخرد؟ کفاش پیر به ارامی سرش را بالا آورد،ابروهایش را بالا انداخت وباخنده ی خشک گفت: آره جوان هستند آدمهای که آرزو دارند پا در کفش بزرگان کنند

ناصراعظمی