آشنایی با انواع سبک های نگارش و شیوه استفاده از آن ها + بررسی ۴ سبک نگارشی




یکی از عناصر مهمی که در درک و خلق داستان ها، و به طور کلی، ادبیات به مخاطبین و نویسندگان کمک می کند، آشنایی با چهار سبک اصلی در نگارش و آموختن چگونگی استفاده از آن ها است. اگر رویای نویسنده شدن را در سر دارید، آشنایی با سبک های مختلف نگارش نه تنها مهارت های شما در کارتان را بالا می برد، بلکه به شما می آموزد که چگونه به شکل بهتری با مخاطبین ارتباط برقرار کنید. در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه‌ی استفاده از آن ها را مرور می‌کنم.


سبک نگارش چیست؟

سبک های نگارش در واقع همان فرم یا گونه ی اثری هستند که در حال خلق آن هستیم. واضح است که اگر در حال نوشتن یک کتاب آشپزی هستید، سبک نگارش شما با زمانی که می خواهید یک رمان عاشقانه ی پر تب و تاب بنویسید، کاملا متفاوت خواهد بود! هر کدام از سبک های نگارش، در خدمت هدفی متفاوت هستند، و به همین خاطر، ویژگی های متمایزی را همراه با خود به اثر شما اضافه می کنند. اما حالا که می دانیم سبک نگارش چیست، بهتر است با چهار نوع اصلی آن آشنا شویم؛ سبک هایی که به شکلی فراگیر و پیوسته توسط نویسندگان و اهالی ادبیات مورد بحث قرار می گیرند: «سبک توضیحی»، «سبک توصیفی»، «سبک روایی» و «سبک ایجابی».

ذکر این توضیح شایان توجه است که هر چه در این ۴ سبک از اولی (سبک توضیحی) به سمت آخری (سبک ایجابی) حرکت می‌کنیم، کار سخت‌تر خواهد شد و نویسنده به هنر، تسلط، بهره و تجربه‌ی بیشتری از نویسندگی نیاز خواهید داشت. بنابراین پله به پله جلو بروید و مثلا تا زمانی که به سبک توضیحی مسلط نشده‌اید به سراغ سبک بعدی (سبک توصیفی) نروید و الی آخر.


سبک توضیحی

این سبک همانطور که از نامش مشخص است، با هدف توضیح یا تفسیر موضوع مورد نظر به کار گرفته می شود. بیشتر آثاری که در این دسته بندی جای می گیرند، سوژه را با جزئیات زیاد توضیح می دهند و یا اطلاعات و دستورالعمل هایی را در مورد موضوعی مشخص به مخاطبین ارائه می کنند. با این که گونه های مختلفی از آثار نوشتاری وجود دارد که می توان آن ها را در دسته بندی «سبک توضیحی» قرار داد، در اغلب موارد می توان با مطرح کردن چند سوال، سبک آن ها را مشخص کرد: آیا اثر قصد دارد چیزی را با جزئیات زیاد توضیح دهد؟ آیا اطلاعاتی را در اختیار ما می گذارد؟ آیا اثر به سوالاتی از قبیل «کدام، چرا و چگونه» پاسخ می دهد؟

روزنامه‌ای اقتصادی، نمونه ای از نگارش به «سبک توضیحی» است که در آن، اطلاعات، حقایق و بینش هایی درباره ی موضوعی مشخص (در این مورد اقتصاد و تجارت) در اختیار مخاطبین قرار می گیرد. همانطور که گفته شد، آثار نوشتاری متفاوتی از «سبک توضیحی» استفاده می کنند، از جمله مقاله های روزنامه ها و مجله ها، کتاب های غیر داستانی، کتاب های آموزشی، کتاب های خودپروری، تحقیقات علمی، و دستورالعمل ها.

زمانی که مشغول نوشتن به «سبک توضیحی» هستید، هدف اصلی شما به عنوان نویسنده، آگاه کردن مخاطبین از اطلاعات و حقایق مربوط به موضوع مورد نظرتان است. به عنوان نمونه، اگر درباره ی تاریخ اسباب بازی ها می نویسید، باید تحقیقات متعدد و حقایقی جالب را در اثرتان بگنجانید. به این نکته توجه داشته باشید که این سبک نگارش، برای مجاب کردن و یا عوض کردن نظر مخاطبین به کار گرفته نمی شود. مثلا در نوشتن درباره ی بستنی ها به این سبک، نویسنده نمی تواند بگوید «همه باید بستنی بخورند!» و تلاشی برای مجاب کردن مخاطبین انجام دهد. نویسنده در «سبک توضیحی» باید نظر شخصی خود را از اطلاعات و حقایق مربوط به موضوع مورد بحث، دور نگه دارد. کتاب ها و مقاله هایی که چگونگی انجام کاری را آموزش می دهند، از نمونه های محبوب نگارش توضیحی به شمار می آیند.


سبک توصیفی


«سبک توصیفی» معمولا پرداختی عمیق تر از «سبک توضیحی» به موضوع دارد. در حالی که نگارش توضیحی ممکن است دربردارنده‌ی مقدار کمی از جزئیات و اطلاعات وصفی باشد، نگارش توصیفی از بسیاری از عناصر نگارشی مربوط به آرایه های ادبی، از جمله استعاره و تشبیه استفاده می کند. هدف نگارش توصیفی، وارد کردن مخاطبین به دنیای اثر است، به شکلی که انگار آن‌ها مستقیما در حال تجربه‌ی رویدادها هستند. اغلب آثار داستانی در دسته بندی «سبک توصیفی» جای می گیرند و همینطور برخی آثار غیرداستانی از جمله شرح حال‌ها.

اگر در حال خلق داستان هستید، هر چه توصیفات بیشتری را با واژه هایتان ارائه کنید، مخاطبین بیشتر می توانند با داستان شما ارتباط برقرار کنند. علاوه بر این، نویسندگان از کاراکترهای داستان هایشان سوال هایی می پرسند تا به درک بهتری از جزئیات آن شخصیت‌ها برسند. جزئیاتی درباره‌ی محیط، رویدادها و افرادی که در داستان حضور دارند، به مخاطبین کمک می کند جهان مورد نظر شما را بهتر تصور و درک کنند. این سبک در خلق شعر نیز به کار گرفته می شود، و توصیفات متعدد در شعرها، در خلق صحنه یا احساسی مشخص کاربرد دارد. برخی از آثاری که از «سبک توصیفی» استفاده می کنند، عبارتند از: شعر و ترانه، سفرنامه‌ها، ژورنال‌های شخصی، و برخی داستان‌ها.


مثلا «بهار من تنها همین است / تک نهال بامبو / و یک شاخه ی بید» هایکو اثر «کوبایاشی ایسا»

البته آثاری که فقط «سبک توصیفی» را به کار می برند، معمولا چندان طولانی نیستند. در واقع به هیچ وجه شایع نیست که صد در صدِ یک رمان به شکل توصیفی نوشته شود، و سبک نگارش بعدی ما، یعنی «سبک روایی» در آن به کار نرود.


سبک روایی


«نگارش روایی»، بسیار پیچیده تر از «نگارش توصیفی» است. در حالی که اثری نوشته شده به «سبک توصیفی»، مثلا یک شعر، ممکن است صحنه یا حتی رویداد و افرادی را توصیف کند، معمولا به سطحی عمیق‌تر نمی‌رود، پرداختی به افکار درونی شخصیت ها نمی‌کند و خبری از داستانی کامل با آغاز، میانه و انتهای مشخص به همراه دیالوگ نیز در آن نیست. تقریبا تمام رمان های داستانی در این طبقه بندی قرار می گیرند، و همینطور شعرهای حماسی و افسانه‌های به نسبت طولانی.

در نگارش روایی، داستانی برای روایت وجود دارد: یک پیرنگ مشخص که با محیط، شخصیت ها، دیالوگ، کشمکش و پایان بندی کامل می شود. یک اثر روایی معمولا خط زمانی یا ترتیبی مشخص از رویدادها را در خود دارد که در طول روایت داستان، کشمکش ها و در نهایت پایان بندی را رقم می زند. برخی از آثاری که از «سبک روایی» استفاده می کنند، عبارتند از: رمان‌های داستانی، زندگی نامه‌ها، فیلمنامه‌ها، شعرهای حماسی، اسطوره ها و افسانه ها.

مثلا «حس می کند که سردرد از پشت گردنش به بالا می خزد. قد راست می کند. نه، این یاد سردرد است، هراس از سردرد است، و هردوی این ها چنان زنده است که دست‌کم برای لحظه ای از شروع خود سردرد تشخیص‌شان نمی دهد. راست می ایستد و منتظر می ماند. عیب ندارد. عیب ندارد. دیوارهای اتاق نمی لرزد؛ چیزی از پشت گچ دیوار زمزمه نمی کند. این خود اوست، آن جا ایستاده، با شوهری در خانه، با خدمتکارها و فرش ها و بالش ها و چراغ ها. این خود اوست. از رمان ساعت‌ها اثر مایکل کانینگهام»

تشخیص آثار روایی معمولا کار چندان سختی نیست، اگرچه گاهی اوقات می توان آن ها را با آثار نوشته شده به «سبک توصیفی» اشتباه گرفت. تفاوت اصلی در تشخیص این دو سبک از یکدیگر، وجود یا عدم وجود خط داستانی یا پیرنگی بسط داده شده است. اگر چنین خط داستانی یا پیرنگی وجود دارد، به احتمال قریب به یقین در حال مطالعه ی اثری به «سبک روایی» هستید.


سبک ایجابی


«سبک ایجابی» گونه ای از نگارش است که هدفش، تأثیرگذاری بر مخاطبین در باور به چیزی یا انجام کاری است. همانطور که از واژه ی «ایجابی» مشخص است، مقصود از به کار گرفتن این سبک، مجاب کردن مخاطبین به پذیرش نظرات خود و سازگار کردن افکار آن‌ها با اهداف نویسنده است. به این خاطر که این سبک به منظور قانع کردن مخاطبین مورد استفاده قرار می گیرد، معمولا به تحقیقات مستند و تحلیل های مبتنی بر منطق نیاز دارد و علاوه بر آن، نویسنده باید برای برقراری ارتباطی عاطفی با مخاطبین مورد نظر تلاش کند. علاوه بر این در نویسندگی تبلیغاتی (کپی‌رایتینگ) نیز به وفور از این سبک استفاده می‌شود و تسلط بر آن نیازمندِ اشرافِ روانشناختی بر مخاطب است.

یکی از آثار کلاسیکی که می توان از آن به عنوان نمونه ای خوب از نگارش به «سبک ایجابی» نام برد، کتاب «عقل سلیم» اثر «توماس پین» است که در زمان «جنگ استقلال آمریکا» به رشته‌ی تحریر درآمد و نویسنده در آن تلاش می‌کند تا شهروندان را مجاب کند که جدایی از انگلستان، بیشترین اهمیت را برای آن‌ها دارد.



به عنوان مثال: «افسوس که ما برای مدتی طولانی با پیش داوری های قدیمی به بیراهه رفته و تاوان فراوانی برای موهومات و خرافات پرداخت کرده ایم. ما با رجزخوانی و لاف زنی به محافظتی که بریتانیای کبیر از ما کرده است بالیده ایم، بدون این که در نظر بگیریم که انگیزه ی اصلی او نه دلبستگی به ما، که منافعی بوده است که از جانب ما حاصل وی می شده است؛ و این که بریتانیا از ما نه در برابر دشمنان ما و برای منافع ما، که در مقابل دشمنان خود و برای منافع خود دفاع کرده است، نه در برابر آن هایی که هیچ گونه دشمنی با ما نداشته اند، که در مقابل آن هایی که به خاطر وابستگی ما به بریتانیا با ما دشمن افتاده اند. باشد که بریتانیا از ادعاهای خویش بر این قاره دست بکشد؛ باشد که قاره وابستگی خویش به بریتانیا را دور بریزد، و این گونه خواهد بود که ما با فرانسه و اسپانیا، حتی اگر این دو با بریتانیا در جنگ نیز باشند، در صلح خواهیم بود.» از کتاب عقل سلیم


از جمله آثار دیگری که «سبک ایجابی» را به کار می گیرند، عبارتند از سرمقاله‌ها در روزنامه‌ها و مجلات، مقاله های مربوط به باوری مشخص، نامه‌های نوشته شده برای درخواست چیزی یا شکایت از موضوعی، اظهارنامه‌های تجاری و متن سخنرانی‌های سیاسی و بازآفرینی اخبار در جهتی و از زاویه‌ای مشخص. تشخیص این گونه از آثار کار راحتی است: هر زمان که نویسنده قصد مجاب کردن مخاطبین را داشته باشد، اثرش در طبقه بندی «سبک ایجابی» جای می گیرد.


به عنوان نویسنده، چگونه از چهار سبک اصلی در نگارش استفاده کنیم؟


حالا که با انواع مختلف از سبک های نگارش آشنا شدیم، احتمالا اولین سوالی که در ذهن شکل می گیرد این است که چگونه می توانیم در فرآیند نگارش، آن ها را به کار بگیریم. اولین کار، فکر کردن به چیزی است که می خواهید بنویسید و قصدتان از نوشتن آن. هدفتان چیست و می خواهید چه پیامی را به مخاطبین خود انتقال دهید؟

نگارش به «سبک توضیحی»

همانطور که پیشتر گفتیم، هدف از این گونه از نگارش، آگاهی بخشی به مخاطبین درباره ی اطلاعات و حقایقی مشخص است. هنگام نوشتن آثار به «سبک توضیحی» از این قواعد پیروی کنید:

- از به کار گیری کلماتی که دلالت های ضمنیِ مثبت یا منفی دارند، اجتناب کنید.

- نظر خود را ننویسید و تلاش نکنید مخاطبین را به فکر کردن، احساس کردن و یا انجام دادن چیزی مطابق با باورهای خود مجاب کنید.

- از تحقیقات مختلف استفاده کنید و منابع تحقیقاتی خود را ذکر نمایید.

- از نقل قول، تصویرسازی و نمودار استفاده کنید تا اطلاعات مورد نظرتان مورد تأکید قرار بگیرند.

- اطلاعات را به شکلی موجز و بی پرده انتقال دهید.

نگارش به «سبک توصیفی»

وقتی قصد داریم موضوعی را توصیف، یا آن را در تخیل مخاطبین مجسم کنیم، از نگارش به «سبک توصیفی» بهره می بریم. هنگام نوشتن آثار به «سبک توصیفی» از این قواعد پیروی کنید:

- از آرایه های ادبی همچون استعاره و تشبیه استفاده کنید.

- برای توصیف اسم ها یا فعل ها، صفت ها و قیدهای به دقت فکر شده را به کار ببرید.

- توجه مخاطبین را به جزئیات ریز جلب کنید.

- تلاش کنید تا حواس پنج گانه و عواطف مخاطبین را درگیر کنید.

نگارش به «سبک روایی»


هدف نویسنده در نگارش به «سبک روایی»، انتقال یا روایت یک خط داستانی مشخص به مخاطبین است. هنگام نوشتن آثار به «سبک روایی» از این قواعد پیروی کنید:

- طرح و نقشه ای کلی از خط داستانی، پیرنگ و ترتیب زمانی رویدادها به وجود آورید.

- توصیفاتی همراه با جزئیات از شخصیت ها و صحنه ها را در اثر خود بگنجانید.

- مخاطبین را با افکار درونی شخصیت ها یا پیشینه ی عناصر تأثیرگذار در داستان خود آشنا کنید.

- در طول خلق اثر، به شکل پیوسته این شش سوال را از خود بپرسید: چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا، چگونه، و چرا.

- درس یا بینشی مهم را در اثر خود دخیل کنید—پیام داستان شما برای مخاطبین چیست؟ نتیجه ی تجارب روایت شده چه بود؟

- از زبانی منسجم استفاده کنید تا تصویر مشخص و موردنظرتان را در در ذهن مخاطبین به وجود آورید.

نگارش به «سبک ایجابی»


وقتی از این سبک نگارشی استفاده می کنید، هدفتان در واقع مجاب کردن مخاطبین به هم‌نظر شدن با شما است. این کار می تواند به سادگیِ مجاب کردن آن ها به خریدن جدیدترین محصولتان باشد، و یا تلاش برای ایجاد تغییرات مهم اجتماعی و پرداختن به مسائل انسانی. هنگام نوشتن آثار به «سبک ایجابی» از این قواعد پیروی کنید:

- اطلاعات و حقایقی را که از استدلال شما حمایت می کنند، در اثر خود بگنجانید.

- منابع خود را ذکر کنید و اطلاعات تکمیلی را در اختیار مخاطبین قرار دهید.

- تلاش کنید تا ارتباطی عاطفی با مخاطبین برقرار نمایید—هم‌نظر شدن با شما چه احساسی را در مخاطبین به وجود می آورد؟

- نیازها، خواسته ها و تمایلات مخاطبین را مد نظر داشته باشید و به این نکته توجه کنید که پیام شما چگونه به مخاطبین در رسیدن به خواسته هایشان کمک کننده خواهد بود.

صرف نظر از این که از خلق آثار به کدام یک از این سبک ها لذت می برید، داشتن درکی درست از چهار نوع اصلی سبک های نگارش، بدون تردید به شما کمک می کند که به نویسنده ی بهتری تبدیل شوید: مثلا اگر در حال نوشتن مقاله ای آموزشی هستید، می توانید مطمئن باشید که می دانید چه ویژگی هایی را نباید در اثرتان از قلم بیندازید؛ یا اگر می خواهید شعری توصیفی خلق کنید، دانستن این که از چه زبانی باید استفاده کنید، می تواند در انتقال پیامتان در مورد مفاهیم انتزاعی به شما کمک کند.

حتی اگر تا به حال به نویسندگی فکر هم نکرده اید، تمرین کردن با این سبک های متفاوت می تواند آموزه های زیادی برای شما داشته باشد. اگر دست به قلم هستید اما فقط از یک سبک نگارشی استفاده می کنید، رد شدن از محدودیت ها و به چالش کشیدن خود با سبک های مختلف نگارش، می تواند بسیار هیجان انگیز و جذاب باشد. به عنوان نمونه، پاراگرافی به «سبک ایجابی» بنویسید و سپس همان پاراگراف را به «سبک توضیحی» بازنویسی کنید؛ یا حتی شعری به «سبک توصیفی» بنویسید و سپس آن را به یک پاراگراف به «سبک روایی» و یا یک داستان کوتاه تبدیل کنید.